بعنوان «توصیف مصر» منتشر شد[۱] ثانیاً در موقعی که سربازهای فرانسوی در قلعه (سنژولین)[۲] کار میکردند، سنگی بیرون آمد که معروف به سنگ (رزت) است[۳] (۱۷۹۹ م.) و از این زمان مصرشناسی تولّد یافت. نوشتهها بسه زبان و سه خطّ بود: ۱ - به زبان مصری قدیم و بخطّ قدیم (هیروگلیف).
۲ - به زبان محاوره که در زمان بطالسه معمول بود و بخطّ دموتیک (خطّ جدید مصری). ۳ - به زبان و خطّ یونانی. کلمات آخر نسخه یونانی معلوم کرد که دو نسخه اولی اصل است و این نسخه ترجمه دو نسخه مزبور. از نسخۀ مصری نخستین چیزی که معلوم شد این بود که خطّ مصری قدیم تماما (ایدئوگرامی) نیست یعنی هر علامت را نمیتوان نماینده کلمهای دانست و ممکن است که علامتی نماینده حرفی باشد.
(ثاگا) عالم دانمارکی قبلاً گفته بود کلماتی که در اشکال بیضی قرار گرفته اسامی پادشاهان مصر است. (فرانسوا شامپلیون)[۴] این عقیده را هادی خود قرار داده به خواندن خطوط سنگ (رزت) پرداخت و قبلا زبان قبطی و تاریخ مصر را آموخت، ولی بخواندن خطوط سنگ مزبور موفق نشد، بخصوص که به اشکالات، مرارتها و عدم خیرخواهی از طرف بعض اشخاص برمیخورد و به نوبت مأیوس و امیدوار میگردید. وضع او چنین بود تا اینکه سنگی از محلّی موسوم به (فیل) بدست آمد و، چون خطوط آن به دو زبان نوشته شده بود، شام پلیون توانست به این وسیله دو اسم را که عبارت از (بطلمیوس)[۵] و (کلئوپاتر)[۶] است تجزیه کرده حروف را بشناسد. بعد به سنگ (رزت) و سایر نوشتههائی که در آن زمان بدست آمده بود پرداخت و توانست حروف خطّ مصری را که متجاوز از صدها علامت داشت از هم تفکیک کند. در سال ۱۸۲۱ موفق گردید که بیتردید آنها را بشناسد. سپس چون زبان قبطی را میدانست شروع به ترجمۀ عبارات کرد و پس از آن به ترتیب صرف و نحوی برای زبان نوشتهها و فرهنگ آن پرداخت.