هرودوت و کتیبۀ داریوش دیده میشود، رویهمرفته در کلیات توافقی بین آنها هست و بعض محققین، مانند والس[۱] باین عقیدهاند، که هرودوت این واقعه را موافق گفتههای زوپیر نوشته و او نبیرۀ بغابوخش، همدست داریوش، بود. زوپیر، چنانکه بالاتر گفته شد و پائینتر نیز بیاید، از ایران مهاجرت کرده در یونان توطّن یافت.
واقعۀ گئوماتای مغ میرساند، که ایرانیها و اهالی ممالک تابعه از سلطنت کبوجیه بیزار بودهاند، زیرا داریوش میگوید: بعد از رفتن او بمصر، مردم از او برگشتند و اخبار دروغ در پارس و سایر ممالک منتشر شد. اخبار دروغ شاید همان قضیۀ دیوانه شدن او باشد، که داریوش در سند رسمی میبایست بطور مبهم و در چند کلمه، چنانکه ذکر کرده، برگزار کند. کارهای بیرویۀ کبوجیه، آنهم بعد از شاهی مانند کوروش بزرگ، و نتیجهای، که از آن حاصل شد، یعنی فترت هفتماهه، شیرازۀ دولت بزرگ ایران را از هم میگسیخت، که زمامداری به داریوش رسید و، چنانکه بیاید، او پس از لشکرکشیها و جنگهای عدید، از نو شالودۀ محکمی برای وحدت آن ریخت. کتیبۀ بیستون، چنانکه از تحقیقات محققین معلوم شده، بیانیۀ متحدالمآلی است، که از طرف داریوش به ایالات ایران فرستاده شده بود، زیرا نسخههای آن را به زبانهای مختلف در بابل و مصر یافتهاند. تاریخ این کتیبه را بین ۵۲۱ و ۵۱۵ ق. م تصوّر کردهاند، بعضی عقیده دارند، که در تاریخ آخری کنده شده است. در خاتمۀ این مبحث لازم است، راجع باین نکته تذکری داده شود: داریوش در کتیبۀ خود گوید گئومات معابد را خراب کرد و من از نو آنها را تعمیر کردم. گنگی این جای کتیبه باعث حدسهائی گردیده. عقیدهای، که یوستی عالم آلمانی اظهار کرده، شاید به حقیقت نزدیکتر باشد. او گوید که مغ یاغی زرتشتی متعصب بوده و، چون در مذهب زرتشت ساختن معابد ممنوع است، (چه پیروان آن عقیده دارند، که خدا را در همه جا میتوان پرستید)، امر بخراب کردن معابد کرده بود. در جای خود از این مسئله مشروحتر صحبت خواهد شد.
- ↑ Wells.