پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۵۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

از وظیفۀ خود دانست، که کبوجیه را نصیحت دهد و به او گفت: «تابع هوای جوانی و قلب مباش، معتدل باش و خودداری کن، مآل‌بینی بر شیرین دارد و احتیاط از صفات حکما است، بی‌جهت کافی هم‌وطنان خود را اعدام می‌کنی، حتی اطفال را می‌کشی، اگر این رفتار را ترک نکنی، بر حذر باش، که پارسیها بر تو بشورند. پدرت اصرار داشت، تو را نصیحت دهند و راه‌های خوب به تو بنمایند». کرزوس از راه خیرخواهی چنین گفت، ولی کبوجیه به نصایح او چنین جواب داد: «جسارت تو به جائی رسیده، که بمن نصیحت دهی؟ تو، که بآن خوبی وطنت را حفظ کردی و به پدر من نصیحت دادی، از رود آراکس (سیحون) گذشته حمله به ماساژت‌ها برد، و حال آنکه آنها می‌خواستند به متصرفات ما بگذرند؟ تو با سوء اداره‌ات فنای خود را خواستی و با نصایحی، که به کوروش دادی، باعث قتل او شدی، ولی بدان، این کار تو بی‌مجازات نخواهد ماند. من مدّتها درصدد بودم، موقعی بدست آورده تو را مجازات کنم». این بگفت و کمان را برداشت، که تیری بطرف کرزوس اندازد، ولی او از جا جسته فرار کرد. کبوجیه به کسان خود امر کرد، او را گرفته بکشند و، چون خدمه حال کبوجیه را می‌دانستند، کرزوس را گرفته پنهان کردند، به امید اینکه، اگر کبوجیه به خود آمد و پشیمان شد، کرزوس را زنده نزد او برده مستوجب پاداش شوند و، اگر پشیمان نشد و در تصمیم خود باقی ماند، او را بکشند.

چنین هم شد، یعنی دیری نگذشت، که کبوجیه پشیمان گشته خواست کرزوس را ببیند و کسان او گفتند، که کرزوس زنده است. کبوجیه از زنده بودن کرزوس شاد گشت، ولی گفت، کسانی که باعث زنده ماندن او شده‌اند، زنده نخواهند ماند و امر کرد آنها را بقتل رسانیدند. برای من روشن است، که کبوجیه سخت دیوانه بوده، و الاّ مقدّسات و عادات مردم را استهزاء نمی‌کرد. واقعا، اگر از هر ملتی بپرسند، کدام یک از عادات از همه بهتر است، البته هریک خواهد گفت:

«عادات ما»، زیرا هر ملت عادات خود را بهتر از عادات ملل دیگر می‌داند. پس طبیعی نیست، که کسی عادات مردمی را سخریه کند، مگر اینکه دیوانه باشد. برای