پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

برخی آن را کوچکتر میدانند. در آراکس، چنانکه گویند، جزایری است زیاد. قوت اهالی آن از ریشۀ درختان است و در زمستان از میوۀ بعض آنها، توضیح آنکه در تابستان این میوه‌ها را جمع کرده آذوقۀ زمستان تهیه می‌کنند.

گویند، که اهالی درختان دیگری نیز یافته‌اند، که میوۀ آنها را جمع کرده در آتش می‌اندازند و از بوی آن مست می‌شوند، چنانکه یونانیها از شراب مست می‌گردند.

هر قدر بیشتر از میوۀ مذکور در آتش اندازند بیشتر این اثر را می‌بخشد. در حال مستی برقص کردن و خواندن می‌پردازند. رود آراکس از زمین ماتیانیان[۱] جاری است.

رود گیندس[۲] هم، که کوروش آب آن را به ۳۶۰ نهر انداخت و چهل مصب دارد، از همین‌جا جریان می‌یابد. از چهل مصب مزبور همه به استثنای یکی در باتلاقها گم می‌شوند.

در اینجا مردمانی هستند، که قوتشان ماهی خام و لباسشان از پوست شیر ماهی است.

یکی از شعب آراکس در جلگه‌ها جاری است و به دریای کسپین (مقصود دریای خزر است) می‌ریزد». راجع باین قسمت از نوشته‌های هرودوت لازم است گفته شود: در ابتداء، از فحوای کلام مورّخ مذکور چنین برمی‌آید، که مقصودش از آراکس سیحون است، زیرا مساکن، ماساژت‌ها سواحل دریای آرال و ماوراء سیحون بود، ولی از اینکه می‌گوید رود گیندس یعنی دیالۀ کنونی با آراکس از یک زمین می‌گذرد، خواننده نظرش به رود ارس متوجّه می‌شود، زیرا دیاله، که بدجله می‌ریزد، مناسبتی با سیحون ندارد. بنابراین باید گفت، که هرودوت، چون اطّلاعات جغرافیائی راجع باین صفحات نداشته، اشتباه کرده و مقصودش از آراکس همان سیحون است. محققین هم از آراکس سیحون فهمیده‌اند و اسم این رود را به یونانی آراکس و راجع بقرون بعد یاکسارت نوشته‌اند. این نظر با جاهای دیگر کتاب هرودوت هم موافقت می‌کند، زیرا چنانکه بیاید مساکن ایسّدن‌ها را مورّخ مذکور تقریبا در ماوراء سیحون بین این رود و کوههای اورال نشان می‌دهد. بعد هرودوت راجع ببحر خزر گوید: «این دریای جدائی است، که با



  1. Matianiens.
  2. Gyndes به صفحۀ ۳۹۲ رجوع شود.