که صحیح است، زیرا از مشاهدات خود او است. در باب توصیفی، که از کوروش و احوال او کرده، کلیات گفتههای او باید صحیح باشد، زیرا بعض گفتههای او بطور اجمال در نوشتههای هرودوت هم مشاهده میشود، مثلا مورّخ مزبور هم، چنانکه پائینتر بیاید، گفته: پارسیها کوروش را پدر میخواندند. مورّخین اسکندر هم از قول پادشاه مقدونی چیزهائی نوشتهاند که، رویهمرفته گفتههای کزنفون را بطور کلی تأیید میکند. چون هرکدام از گفتهها در جای خود خواهد آمد، عجالتا میگذریم.
بابل و بابلیها از نظر هرودوت
قبل از ختم این مبحث، که راجع بتسخیر بابل بدست کوروش بزرگ است، مقتضی است توصیفی، که هرودوت از این شهر و اخلاق مردم آن کرده، شمهای ذکر کنیم، چه مورّخ مذکور تقریبا یکصد سال بعد از وقایعی، که ذکر شد، بقول خودش، این شهر را دیده و در آن زمان مملکت بابل یکی از ایالات ایران بود. مورّخ مذکور، پس از شرح تسخیر بابل بدست کوروش، چنین گوید (کتاب اوّل، بند ۱۹۲-۲۰۰): «اما اینکه ثروت بابل بچه اندازه بود، من میتوانم با مثلهای ذیل این مطلب را بنمایانم.
تمام ممالکی، که در تحت تسلط شاه بزرگ است (مقصود شاه پارس است. م.)، از حیث نگاهداری دربار و قشون او به قسمتهائی تقسیم شده و علاوه بر آن مالیاتهائی هم دریافت میشود. از دوازده ماه سال، مخارج چهار ماه را تنها بابل میدهد و هشت ماه دیگر را تمام آسیا. بنابراین مملکت آسور (هرودوت مملکت بابل را آسور مینامد. م.) از حیث ثروت معادل یک ثلث تمام آسیا است. ادارۀ این مملکت، که به گفتههای پارسیها (ساتراپنشین)[۱] است، از حیث عایدات بر سایر ایالات پارس برتری دارد، چنانکه تریتان تایخمس پسر ارتهباذ، والی این ایالت، روزی یک ارتبه نقره عایدی داشت[۲]. این والی سوای اسبهای قشون، دارای هشتصد اسب و شانزده هزار مادیان