را غرق همین طلاها کرده برای جنگ حرکت دهید». بعد کوروش به ماد درآمده، پول و قشونی را، که به کیاکسار وعده کرده بود نزد وی فرستاد و خودش با تیگران به شکار رفت. پس از آن صاحبمنصبان لشکر خود را طلبیده به هریک هدیهای داد و گفت خوشنودم از اینکه حالا پول دارم و میتوانم موافق لیاقت هرکدام از شما پاداشی دهم. این وضع از اثر کار و سرعت و مقاومت حاصل شده، پس باید همیشه سربازان رشید بوده بدانند، که بهترین نعمت و لذّت زندگانی از اطاعت و بردباری است و در مواقعی نیز از رنج و مواجه شدن با خطر.
جنگ اوّل کوروش و مادیها با کرزوس و متّحدین او
چون کوروش دید، که سپاهش به سختیهای زمان جنگ عادت کرده و شور جنگ دارد، صلاح را در این دید، که نگذارد سربازانش سست شوند. با این مقصود صاحب منصبان را جمع کرده گفت سربازان را به جنگ تشویق کنید و صبح در دربار کیاکسار حاضر شوید. بعد خودش نزد کیاکسار رفته گفت: «بنظر من چنین میآید، که تو از جهت تحمل مخارج قشون خسته شدهای، ولی نمیخواهی به ما بگوئی، که از مملکتت خارج شویم، بنابراین من عوض تو حرف میزنم.
نشستن ما در اینجا و انتظار ورود دشمن را داشتن محسناتی ندارد، اوّلا ما در اینجا به مملکت تو زیان میرسانیم، و حال آنکه، اگر این ضرر را در خاک دشمن به او برسانیم، اولی است، دیگر اینکه حملۀ ما به خاک دشمن دل سربازان ما را قوی و دشمن را بیمناک میکند، این هم مزیّتی است، که نمیتوان آن را بحساب نیاورد، زیرا جنگ را طرفی میبرد، که دلش قویتر است، نه جسمش. پس باید جنگ را به خاک دشمن برد». کیاکسار جواب داد: «اینکه گفتی، من از نگاهداری شما خسته شدهام، ابدا چنین چیزی نیست. سوء ظنی در این باب نداشته باش، امّا در باب داخل شدن به خاک دشمن خودم هم باین عقیدهام». پس از آن به سربازان امر شد برای حرکت حاضر باشند و کوروش قربانیها کرد، تا بداند خدایان مساعدند یا نه و، همینکه علائم را مساعد دید، فرمان حرکت داد. پیاده نظام از سرحدّ گذشته اردو زد و سواره نظام به تاختوتاز در خاک دشمن مشغول شده با غنائم زیاد برگشت. در