پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۳۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

او جواب داد: «پدرم این شخص را کشت، زیرا تصور می‌کرد، که او اخلاق مرا فاسد می‌کند، ولی این شخص بقدری قلب خوب داشت، که در حال نزع مرا خواست و گفت: «تیگران هرچند پدرت مرا می‌کشد، ولی تو در خشم مشو، این کار او از نادانی است، نه از بددلی و هرچه مردم از نادانی می‌کنند عمدی نیست بلکه سهو است» کوروش از شنیدن این خبر متأسف شد و پادشاه ارمنستان رو به کوروش کرده چنین گفت: «کسانی که دیگری را با زن خود دیده او را می‌کشند، چه می‌گویند؟ می‌گویند این مرد محبت زن ما را از ما می‌ربود، منهم باین مرد حسد بردم، زیرا او محبت پسرم را از من می‌گرفت» کوروش جواب داد: «خدایان را به شهادت می‌طلبم، که گناه تو از ضعف بشر است» و بعد رو به تیگران کرده گفت «تو هم پدرت را عفو کن».

بعد پادشاه ارمنستان با خانواده‌اش سوار گردونه شده به منزلش برگشت. همه غرق شادی بودند و تمامی صحبت آنها راجع به کوروش بود: یکی عقل او را می‌ستود، دیگری مردانگی‌اش را، بعضی از رفتار ملایم او تمجید می‌کردند و برخی از صباحت منظرش.

در این وقت تیگران از زنش پرسید: «آیا کوروش پسند تو شد؟» او جواب داد: «من به او هیچ نگاه نکردم» - «بس به کی نگاه می‌کردی؟» - «به کسی، که می‌گفت خودش را می‌فروشد تا من آزاد بمانم».

روز دیگر پادشاه ارمنستان امر کرد قشون او در مدت سه روز مهیای حرکت باشند، هدایائی برای کوروش فرستاد و دو برابر وجهی را، که خواسته بود، ضمیمه کرد، ولی کوروش همان قدر، که لازم داشت برداشت و باقی وجه را پس فرستاد. بعد کوروش پرسید: «کی قشون ارمنستان را فرمان خواهد داد» پادشاه جواب داد: «از من و پسرم هرکه را که بخواهی» تیگران گفت: «من از تو جدا نخواهم شد، و لو اینکه نیزه‌دار تو باشم». کوروش او را انتخاب کرد و سپاه پس از پذیرائی‌های شایان به استراحت پرداخت.

جنگ کوروش با کلدانیها

بعد کزنفون گوید (کتاب ۳، فصل ۲) کوروش با تیگران قسمت‌های ارمنستان را، که از جنگهای متواتر با کلدانیها، از حیّز انتفاع افتاده بود، تماشا کرد و مصمم شد قلعه‌ای