ششم - نوشتههای کزنفون راجع بفتوحات کوروش
پس از آنکه نوشتههای هرودوت و غیره راجع بفتوحات کوروش در آسیای صغیر ذکر شد، مقتضی است مضامین نوشتههای کزنفون هم در باب کارهای این شاه، چنانکه نویسندۀ مزبور در سیروپدی شرح داده، ذکر شود. او در جزئیاتی داخل شده، که دیگران ننوشتهاند و، اگر تمامی این کیفیات را نتوان وقایع تاریخی دانست، این هم معلوم است، که تمامی نوشتههای کزنفون را هم نمیتوان نتیجۀ تخیّلات او دربارۀ کوروش بشمار آورد، زیرا اولا نوشتههای نویسندۀ مزبور، راجع به وقایع مهمی مانند قشونکشی به لیدیّه، تسخیر سارد، محاصرۀ بابل و تسخیر آن، اساسا با نوشتههای هرودوت مخالفت ندارد. ثانیا کزنفون، راجع بترتیبات و تشکیلاتی که کوروش داده، در موارد زیاد گوید، که این ترتیبات را اکنون هم شاه یا شاهان حفظ کرده مجری میدارند، بنابراین، اگر در باب اسامی بعض اشخاص و مردمان و نیز راجع به کیفیّاتی، در صحت نوشتههای او تردید داشته باشیم، جای تردید نیست، که ترتیبات و تشکیلات را کزنفون، موافق آنچه، که در موقع بودن خود در مستملکات ایران، در آخر قرن پنجم ق. م، مشاهده کرده، نوشته و، اگر هم با ترتیبات زمان کوروش صدق نکند، لااقل بزمان اردشیر دوّم هخامنشی مربوط بوده بطور کلی اوضاع آن زمان را مینماید. گذشته از این ملاحظات، راجع ببعض وقایع، مثلا تسخیر ارمنستان در زمان کوروش، هرودوت و کتزیاس هیچگونه اطلاعاتی نمیدهند.
بنابراین، از مورّخین یونانی، که بزمان کوروش بالنسبه نزدیک بودند، یگانه منبع اطلاعات ما نسبت به اینگونه وقایع همانا نوشتههای کزنفون است. به هرحال نوشتههای او را نمیتوان کنار گذارد و این است مضامین آن:
کیاکسار کوروش را به کمک میطلبد
مورّخ مذکور حکایت خود را دنبال کرده چنین گوید (کتاب [۱]، فصل ۵): همینکه کیاکسار از اتحاد آسور[۲]، لیدیّه و غیره بر ضد ماد آگاه شد، بهقدری که میتوانست، به تدارکات جنگ پرداخت و کبوجیه (کامبیز) پادشاه پارس را، به کمک طلبید. در همین وقت