پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۳۰۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

مهیج نشدند و بالاخره با خون‌سردی جواب دادند، که کسی را خواهند فرستاد، در محل تحقیقاتی کند، تا بدانند چه حوادثی روی داده. حق هم داشتند، چنین جوابی بدهند، زیرا از چند ماه قبل اخباری می‌شنیدند و نمی‌دانستند، پارس چه مملکتی است و پارسی چگونه مخلوقی. پس از آن نمایندگانی معین کردند که، نزد کوروش برود.

با این مقصود یک کشتی اسپارتی پنجاه‌پاروئی عازم فوسه شد و در آنجا نمایندگان اسپارت لاکرینس[۱] نامی را انتخاب کرده به سارد نزد کوروش فرستادند. او بشاه گفت:

«برحذر باشید از اینکه مستعمرات یونانی را آزار کنید، چه اسپارت چنین رفتاری را تحمل نخواهد کرد». کوروش، چون از اسپارت همان قدر اطلاع داشت، که اسپارتی‌ها از پارس و پارسیها، با حیرت در سفیر نگریسته، بعد رو به یونانی‌هائی، که جزو ملتزمین او بودند، کرده گفت: «لاسدمونیها کیستند وعده‌شان چیست، که بدین‌سان حرف می‌زنند؟». یونانیهای مذکور، این مردم را معرفی کردند. پس از آن کوروش روی بطرف نماینده کرده گفت: «از مردمی، که در شهرهایشان جائی مخصوص دارند و در آن محل جمع می‌شوند، تا با قید قسم یکدیگر را فریب دهند، من هیچ‌گاه تشویش نداشته‌ام. اگر زنده ماندم، چنان کنم، که این مردم، بجای اینکه در امور ینیان‌ها دخالت کنند، از کارهای خودشان حرف بزنند» (همان‌جا بند ۱۵۳). نماینده‌های اسپارت پس از این جواب به مملکت خود برگشته بدو پادشاه اسپارت، آناک ساندریدس و آریستون[۲]، جواب کوروش را رسانیدند، آنها هم همان جواب را به مردم ابلاغ کردند و مسئلۀ استمداد یونانیهای آسیای صغیر از اسپارتیها به همین‌جا ختم شد.

هرودوت گوید، تهدید کوروش راجع بتمام یونانیها بود، چه هر شهر یونانی میدانی دارد و مردم در آنجا برای دادوستد جمع می‌شوند و بعکس، در پارس چنین میدانهائی وجود ندارد، ولی نتیجه‌ای، که مورخ مذکور می‌گیرد، بنظر صحیح نمی‌آید. مقصود کوروش طرز حکومت آنان بوده، زیرا یونانیهائی، که از ملتزمین کوروش بودند، او را از طرز حکومت اسپارت آگاه کرده گفته‌اند، که مردم در جائی میدان مانند جمع شده در امور صحبت می‌کنند و هریک از ناطقین می‌خواهد عقیدۀ خود را



  1. Lacrines.
  2. Anaxandrides.Ariston