سینپ، یا تقریبا در ساحل دریای سیاه است، رسید[۱] و شهر را گرفته مردم آن را برده کرد. بعد تمامی این صفحه دست خوش چپاول و یغما گردید.
کوروش، که باستقبال کرزوس میشتافت، در (پتریوم) به او رسید و، قبل از اینکه جنگ کند، رسولانی نزد ینیانها فرستاده تکلیف کرد، که بر علیه پادشاه لیدی قیام کنند، ولی آنها این تکلیف را نپذیرفتند. بعد جنگ فریقین شروع شد، طرفین تلفات زیاد دادند و، چون شب در رسید، دست از جنگ کشیدند. هرچند هر دو طرف با ابرام میجنگیدند، با وجود این جنگ بینتیجه ماند. چون کرزوس فهمید، که قوای او کمتر از قوای کوروش است، صلاح خود را دید، که بطرف سارد عقب نشیند، زیرا تصوّر میکرد، که کوروش بواسطۀ سختی زمستان و این نکته، که دولت بابل را در پشتسر دارد، جرئت نخواهد کرد به سارد حمله کند، چه در این صورت خطوط ارتباطیه قشون او با تکیهگاهش، که خاک ایران بود، خیلی دور میشد و نیز خیال میکرد، که پس از زمستان قوای متحدین خواهند رسید و او میتواند پنج ماه دیگر با قشونی بمراتب بیشتر جنگ را از نو شروع کند.
فتح سارد
پس از ورود به سارد کرزوس رسولانی به اسپارت، بابل و مصر فرستاده تمنی و تأکید کرد، که به کمک او بشتابند. بعد موعد جنگ را ماه پنجم قرار داده سپاهیان اجیر را از بیم آنکه بشهر سارد خسارت برسانند مرخص کرد. هرودوت گوید (کتاب [۲]، بند ۷۸) در این موقع اطراف سارد پر از مار شد و اسبها چراگاه را ترک کرده بخوردن مارها پرداختند.
کرزوس این واقعه را معجزه تصوّر کرده خوشنود شد و رسولانی نزد معبرین تلمس برای دانستن تعبیر آن فرستاد، ولی آنها وقتی به سارد مراجعت کردند، که کرزوس اسیر شده بود. از طرف دیگر کوروش فورا با بابل داخل مذاکره شده تکلیف صلح به نبونید کرد و این پادشاه آن را پذیرفت (غافل از اینکه در این موقع صلاح بابل در اتحاد با لیدیّه بود). پس از آن کوروش از عقب سر خود مطمئن شده بیدرنگ به لیدیّه درآمد و بطرف سارد روانه شد. وقتی که این خبر به کرزوس رسید