شرقی بوده.
از طرف جنوب خلیج فارس و بحر عمان سرحد طبیعی ایران را معین کرده بود و چنانکه دیدم یمن در زمان انوشیروان دستنشانده ایران شد حدودی که محقق است و در خریطههای ایران ساسانی ترسیم میکنند این است که ذکر شده ولی کاوشهائی که در هند بعمل آمده و قرائت کتیبۀ پاپیکولی (رجوع به کتیبههای ساسانی شود) و سکه پادشاه کوشان که بدست آمده و تحقیقات دیگر معلوم میدارد که وسعت ایران از طرف شرق بیش از آن بوده که ذکر شده و عقیدۀ بعضی از محققین (که از جمله پروفسور ارنست هرتسفلد آلمانی میباشد) این است که بعضی از قطعات و قسمتهای هندوستان یعنی دره رود هند و سند و پنجاب تا دروازۀ (دربند) دهلی از یک طرف و تا نزدیکی بمبئی از طرف دیگر در اوائل دورۀ ساسانی جزء ایران بود ولی بواسطۀ هجوم مردمان صحراگرد شمالی مثل هونها و غیره به فلات ایران و هند در زمان شاپور دوم ایران ممالک مزبوره را از دست داد و حدود ایران بدین وضع بود تا اینکه در زمان انوشیروان مجدداً به وسعت اولیه خود بازگشت نتیجه عجالتاً این است که خریطههای ایران ساسانی موافقت با اطلاعات و مدارک جدیده نمیکند و قریبا تغییراتی در آنها روی خواهد داد راجع به ایران اشکانی نیز همین مطلب را میتوان تکرار کرد زیرا حدود شرقی و شمال شرقی ایان آن دورۀ هم درست معلوم نیست و فقط درباره مهرداد کبیر اشکانی میدانیم که حدود ایران از طرف شمال و مشرق به کوههای هیمالایا میرسیده است.