به مهرداد و کاسّیوس رومی با حجّاریهای دیواری نشان داده و کتیبهای هم نویسانده، که برخلاف کتیبۀ داریوش، به یونانیست. شاه روی اسب است، نیزه بدست دارد، که حرکت میدهد و نیکه، ربّةالنوع فتح به عقیدۀ یونانیها، بالای سر او پرواز میکند. در اینجا، چنانکه در صفحۀ ۲۴۲۲ گفته شد، گودرز خود را ساتراپ ساتراپها، یعنی والی ولاة میخواند، برعکس سکّهای از همان شاه، که بر آن شاهنشاه آریانا نقر شده است. این حجّاری دیواری موقعی را نشان میدهد، که گودرز با حریف خود مشغول نبرد است و فاتح بیرون آمده. حجّاریها بواسطه طول زمان و دست مردم جاهل خراب شده.
راولینسن در باب این آثار چنین مینویسد (ششمین دولت، صفحه ۳۹۰):
حال حاضر این مجسّمه بینهایت بد است، زیرا تأثیرات آبوهوا و حوادث جوّی صور بزرگتر را به حدّی محو کرده، که آن را با نهایت اشکال میتوان تشخیص داد. یکی از حکام اخیر کرمانشاهان از روی کمال جهالت و وحشیگری لوحۀ سنگی سر هلالی، که بر آن بعضی عبارات بیمعنی کندهاند، در وسط کتیبۀ مزبور جای داده، به نحوی که ما حالیه با کمال اشکال میتوانیم در باب زیبائی و ظرافت چنین صنعتی، که فعلاً در آخرین درجۀ خراشیدگی و فرسودگی در مقابل ما جلوهگر است، قضاوت کنیم، ولی با کمال جرأت میتوان اظهار داشت، که این کتیبه در بهترین حال اوّلیاش نیز، در صورتی که با نظائر این گونه آثار آسیائی مطابقه شود، از جمله آثار مهم و برجسته نبوده است.
وضع و صفات عمومی این کتیبه بیشتر بعصر ساسانی شبیه است تا بعصر پارسی و آسور، صور و اشکال هیکلها بسیار خشن و نامتناسب میباشند و تشخیص آنها بسیار مشکل است.
صور اسبها نیز به صعوبت تمیز داده میشود و نسبت به جثّۀ انسانها بسیار نامتناسب و کوچکست، هیکل فرشته نسبت بهیکل شخصی، که میخواهد تاج بر سر او گذارد، نیز نامتناسب است. حتّی تاجی، که در دست فرشته است خیلی مضحک است، زیرا