پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

اکثر محققین این تألیف را نتیجۀ تخیلات او میدانند و گویند، که نویسندۀ مزبور خواسته در این کتاب پندهای اخلاقی به یونانیها بدهد و با این مقصود برای کمال مطلوب خود شخص کوروش را انتخاب کرده، تا در ضمن توصیف زندگانی او، عقاید خود را راجع به تربیت جوانان، پرهیزکاری و سایر صفات حسنه، که باید در آنان باشد، و نیز راجع به فنّ اداره کردن مردمان بیان کند، با وجود این نمی‌توان نوشته‌های این نویسنده را کنار گذاشت، زیرا، اگر گفته‌های او در بعض موارد حاکی از نظر یونانیها و طرز افکار و معتقدات آنها است، در کلیات همان است، که دیگران نیز درباره کوروش نوشته‌اند و دیگر هرودوت، چنانکه گذشت، گوید در باب کوروش چهار روایت هست و من روایتی را اتخاذ کرده‌ام، که در آن پارسیها او را زیاد نستوده‌اند. بنابراین، از کجا که نوشته‌های کزنفون یکی از روایات چهارگانه مذکور نباشد؟ از تمامی این نکات گذشته، اگر هم تألیف کزنفون را واقعا یک رومان تاریخی بدانیم، باز سیروپدی با تربیت کوروش از حیث کلیات منظرۀ پارس و ماد را، قبل از بزرگ شدن کوروش، می‌نماید و از گفته‌های کزنفون می‌توان استنباطهائی کرد. این هم معلوم است، که تاریخ ایران قدیم هنوز چندان روشن نیست، که از این نوع استنباطها مستغنی باشیم.

نویسندۀ مذکور گوید (کتاب اوّل - فصل اوّل): «روزی فکر می‌کردم، که عدّه‌ای زیاد از حکومتهای ملی معدوم شدند از این جهت، که اشخاصی می‌خواستند حکومت دیگری برقرار کنند. بعد حکومتهای سلطنتی و حکومتهای عدّه قلیل[۱]بدست احزاب ملی تباه گشتند. بالاخره اشخاصی، که می‌خواستند حکومت جابرانه برقرار کنند، در یک طرفة العین برافتادند، و حال آنکه دیگران را از این جهت، که چندی در رأس حکومت ماندند، محتاط و نیک بخت میدانند. باز فکر می‌کنم، خانه‌های خصوصی، که بعض آنها از چندین مستخدم ترکیب یافته و برخی از عدّۀ کمتری از اشخاص، آقایانی هستند، که نمی‌توانند این عدۀ کوچک را هم مطیع کنند.

نیز فکر می‌کنم، که گاودارها بگاوها فرمان می‌دهند، مهتران اسبها را اداره می‌کنند


  1. Oligarchie.