مردمان، کدام عفریت تو را به میان ما آورد و با چه سحر و جادو تو کراسّوس را با قشونش باین جلگههای ریگ روان و کویرها و راههای بیآب و علف افکندی، و حال آنکه این جلگهها با راهزنان صحراگرد بیشتر مناسبت دارد، تا با سردار رومی. بعد پلوتارک گوید: بیگانۀ دغا و حیلهور با فروتنی کاسّیوس را مطمئن ساخت، که بزودی این حرکت سخت و دشوار به پایان خواهد رسید. بعد خود را داخل صف سربازان کرده و با آنها راه پیموده با آهنگی سخریّهآمیز گفت: آیا تصوّر میکنید، که در جلگههای زیبای کامپانی (در ایطالیا) حرکت میکنید و میخواهید در اینجا همان چشمهها و جویبارها و سایهها و حتّی همان حمّامها و میهمانخانهها را، که آن صفحه را پوشیده، بیابید و فراموش کردهاید، که شما در حدود عربستان و آسور هستید؟ (کراسّوس، بند ۲۷).
پس از اینکه بیگانه سعی کرد سربازان را نرم کند و قبل از اینکه خیانتش آشکار شود، از اردو بیرون رفت و کراسّوس را مطمئن ساخت، که اکنون میرود به او خدمت کرده در میان دشمنانش اختلال اندازد. کراسّوس، وقتی که میخواست به میان مردم آید، بجای اینکه موافق عادت سرداران روم لباس ارغوانی پوشد، جامه سیاه در بر کرد و بعد، که ملتفت آن شد، لباس را تغییر داد. صاحبمنصبان، وقتی که میخواستند درفشها را بردارند و فرمان حرکت دهند، بقدری برداشتن آن برایشان دشوار بود، که گفتی درفشها در زمین ریشه دوانیده است.
کراسّوس این پیشامد را به شوخی تلقّی کرد و برای تسریع حرکت فرمان داد، پیادهها دنبال سواران بروند.
خبر در رسیدن پارتیها
پس از آن چیزی نگذشت، که چند چابک سوار مفتّش برگشته گفتند، که چند نفر رفقای آنها را پارتیها کشتند، اینها با زحمت فرار کردند و قشون پارت، که جسور است و عدّهاش زیاد، در حرکت است و حمله میکند. این خبر در تمامی سپاه باعث آشفتگی گردید و بقدری کراسّوس از این حال در حیرت شد، که خود را باخته و در