بعد پادشاهی بزرگ موسوم به ساندراکت (چاندراگوپتا) با قشونی نیرومند تمامی هند را درنوردید و از تمام این ممالک وسیعه دولتی بزرگ تشکیل کرد.
سترابون عدّه سپاهیان او را ۴۰۰ هزار نوشته و پلوتارک ۶۰۰ هزار.
سلکوس اوّل نیکاتور با قشونی قوی بهند رفت، ولی بزودی دریافت، که با چنین پادشاهی درافتادن خطرناک است. در نتیجه با او عقد صلح بسته از مستملکاتش در هند صرفنظر کرد و اینکه سهل است ولایات این طرف رود سند را با رخّج و زرنگ (سیستان) و قسمتی از پاراپامیزاد (شمال افغانستان کنونی) و بلوچستان به او واگذارد، بعد در ازای این معاهده پانصد فیل از ساندراکت گرفت و در جنگ ایپسوس (۳۰۱) بر دشمنانش فائق آمد.
معلوم است، که فتوحات ساندراکت در هند و رضایت سلکوس نیکاتور با آن همه گذشتها، یونانیهای باختر را خوش نیامد، زیرا مقدونیها از زمان اسکندر در شهرهائی، که او در پنجاب بنا کرده بود، برقرار شده بودند و بازگشت این شهرها به پادشاه هند سلطه مقدونی و یونانی را برانداخته یونانیّت را در مشرق عقب نشاند. بنابراین یونانیهای باختر، که دولتی تشکیل کرده بودند، بیم آن داشتند، که مردمان شرقی یونانیّت را از باختر هم براندازند و از این جهت، وقتی که آنتیوخوس سوّم بعد از عقد صلح با باختر بطرف هند راند، یونانیها امیدوار گشتند، که بواسطه فتوحات او یونانیّت از نو در هند قوّت خواهد یافت، ولی طولی نکشید، که اوتیدموس مأیوس گردید، زیرا آنتیوخوس ترجیح داد، با سوفاگزنوس [۱]پادشاه هند از در صلح درآید، حتّی بعضی تصوّر میکنند، که آنتیوخوس دورتر رفته بعض محلّها را هم به او واگذارد و سرحدّات هند برود باختر نزدیکتر گردید، ولی در عوض چند فیل از پادشاه گرفت. این پادشاه هند پسر آسکا و نوۀ ساندراکت بود. پس از این وقایع طولی نکشید، که اوتیدموس از طرف سرحدّات جنوبیاش با هند داخل جنگ گردید و قشون پسرش دمتریوس
________________________________________
- ↑ Sophagesenus.