پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۲۱۶۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

می‌نماید، که در زمان پارتی‌ها هم بقوانین و عادات یونانی دست نخورده بود. حق مالکیّت و تصرّف هم موافق قوانین یونانی مجری می‌گشت. شهرهای یونانی، چنانکه بالاتر گفتیم، حقوق سیاسی و خودمختاری داشتند و بمرور بومیها هم با یونانیها دارای حقوقی می‌شدند و بدین ترتیب سکنه مخلوطی از یونانی و بومی تشکیل می‌شد. بواسطه فقدان مدارک نمی‌توان گفت روابط این جماعت‌های مخلوط با یکدیگر چه بود، ولی از تاریخ بطالسه در مصر و اوضاع آن زمان روشن دیده می‌شود، که این اختلاط باعث نفوذ مشرق بر یونانیان گردید. مثلا کومون [۱]، که تحقیقاتی در کتیبه‌های دورا (صالحیّه) کرده عقیده دارد، که زواج یونانیها با اقربای نزدیک خودشان و بخصوص زواج بین دو نفری، که از طرف پدر برادر و خواهر بودند، از نفوذ مشرق بوده و چنین است نیز عقاید مذهبی مشرق، که در شهرهای یونانی آسیای صغیر مؤثر بود. در باب زواج یونانیها با اقربای نزدیک باید گفت، مشکل است دارای این عقیده باشیم، که منحصراً از نفوذ مشرق بوده، زیرا در مقدونیّه نیز چه در زمان اسکندر و چه بعد از او می‌بینیم، که این نوع زواج‌ها بعمل می‌آید و موارد زواج برادر با خواهرزاده و حتّی با خواهر در خانوادۀ سلطنتی مقدونی و سلوکی و بطالسه کم نیست. عنوان فیلادلف مؤیّد همین نظر است، زیرا این لفظ در یونانی بمعنی محبّ خواهر است و پادشاهانی، که خواهرشان را ازدواج می‌کردند، این لقب داشتند (بفهرست پادشاهان مقدونی و سلوکی و بطالسه پائین‌تر رجوع شود).

از آنچه بالاتر گفته شد، معلوم است، که حامی یونانیّت در مشرق سلوکی‌ها بودند و در تحت لوای سلوکی عنصر یونانی در مشرق انتشار می‌یافت، ولی از وقتی که دولت سلوکی به جهاتی، که بالاتر ذکر شد، در انحطاط افتاد، کار یونانی شدن مشرق هم سست گردید. با وجود این باز می‌بینیم، که تقریباً در مدّت نیم قرن یونانیهای باختر پیشرفت‌های زیاد دارند. جهت این است، که پادشاهان دولت

________________________________________

  1. T. Cumont.