به بحر الجزائر برساند، چنانکه بابل پیوسته درصدد بود به دریای مغرب برسد.
در این احوال چنانکه هرودوت گوید: (کتاب اوّل بند ۷۳-۷۴) حادثهای روی داد، که بهانه جنگ برای مادیها گردید، توضیح آنکه هووخشتر یک عدّه شکارچی از سکاها در دربار خود داشت و عدّهای از جوانان نجیب مادی را زیردست آنها داده بود، تا فنّ شکار کردن بیاموزند. روزی سکاها از شکار با دست خالی برگشتند و شاه نسبت بانها تندی کرد. سکاها از تندی شاه سخت خشمگین شده از راه کینهورزی یکی از جوانان نجیب مادی را کشتند، از گوشت او غذائی ترتیب داده در میهمانی بشاه خوراندند و بعد فرار کرده نزد آلیات رفتند. شاه ماد ردّ کردن آنها را از پادشاه لیدی خواست، او نپذیرفت و بر اثر آن جنگ شروع شد. در این جنگ مزایا با لیدیها بود، چه مادیها اوّلا از تکیهگاه خود، یعنی ماد، دور بودند، و حال آنکه لیدیها در خانه خود میجنگیدند. ثانیا دولت لیدی از سپاهیان سنگین اسلحه یونانی عدّهای را اجیر کرده بود و اینها در فنون جنگی خیلی ماهر بودند.
ثالثا سواره نظام لیدی بر سواره نظام مادی از حیث اسلحه و نظم برتری داشت.
با وجود این جنگ ۵ سال طول کشید، بیاینکه طرفین نتیجه قطعی بگیرند، بالاخره کسوفی روی داد، که گویند طالس، حکیم یونانی، از اهل میلت (ملطیه)، آن را پیشبینی کرده بود. سپاهیان طرفین این کسوف را علامت غضب خدا دانسته دیگر حاضر نشدند جنگ کنند. بعد، (سونسیوس) پادشاه کیلیکیّه و بخت النصر پادشاه بابل بین طرفین حکم گردیدند و قرار شد، که رود هالیس سرحدّ دولتین گردد. (هرودوت گوید لابینت، یعنی نبونید، حکم شد، ولی اشتباه کرده، زیرا در این زمان نبونید پادشاه بابل نبود). شاه لیدی بر اثر صلح دختر خود (آرییهنیس) را بولیعهد ماد داد (۵۸۵ ق. م). بعضی عقیده دارند، که مملکت (اوراترو) یاوان در موقع قشونکشی پادشاه ماد بقصد لیدیّه جزو ماد گردید. برخی الحاق آن را بر این زمان مقدّم میدارند، به هرحال تاریخ التحاق محققا معلوم نیست.
پس از آن، واقعه مهمی روی نداد و یک سال بعد از انعقاد صلح هووخشتر درگذشت (۵۸۴ ق. م). راجع بتاریخ ۵۸۵ ق. م باید گفت، که این یکی از صحیحترین