جهت زخمهای زیاد برگشته بجان قشون خودی افتادند. خلاصه آنکه پولیس- پرخون بهرهمند نشد. بعد کلیتوس را با بحریّۀ پادشاهی به هلّسپونت فرستاد، که نگذارد قشونی از آسیا به اروپا بگذرد. نیکاتور هم از طرف کاسّاندر به آن طرف شتافت و در نزدیکی بیزانس جنگی بین متخاصمین روی داد و کلیتوس فاتح گردید.
پس از این فتح، چون او پنداشت، که کسی نمیتواند در دریا با او ستیزه کند، با سپاهش بساحل درآمد، ولی آنتیگون چند کشتی حمل و نقل از اهالی بیزانس گرفته، سپاهیان سبک اسلحه و فلاخن داران را در کشتیها نشانده شبانه آنها را از آب گذراند و بر سپاه کلیتوس تاخت. چون این حمله ناگهانی بود، سپاه مزبور شکست خورد و بعد از اینکه نیکاتور از طرف کاسّاندر نیز به کمک سپاه آنتیگون در رسید، تمامی بحریّه کلیتوس به استثنای کشتی امیر البحری، نابود گشت و کلیتوس بطرف مقدونیّه گریخته در راه بدست چند نفر سرباز لیزیماخ صاحب تراکیّه افتاد و کشته شد. این فتح نام آنتیگون را بلند کرد و پس از آن او بطرف کیلیکیّه رفت، تا با اومن جنگیده نگذارد قوّتش زیادتر گردد. در این احوال اومن مشغول تسخیر فینیقیّه بود، زیرا بطلمیوس آن را از دولت مقدونیّه انتزاع کرده بود، ولی پس از آنکه دید فرصت این کارها را ندارد، از سل سوریّه گذشته بطرف دجله راند و در اینجا مورد حمله اهالی واقع شده، عدّهای را از سربازان خود از دست داد. در ایالت بابل او مورد حمله سلکوس گردید و وقتی، که در کنار فرات بود، چیزی نمانده بود، که تمام قشونش تلف شود، زیرا ترعهای در اینجا خراب شد و آب تمامی اردو را فروگرفت، ولی او فوراً به سدّی پناه برده آب را برگردانید و خود و قشونش را نجات داد. بعد او با سپاهی مرکب از ۱۵۰۰۰ هزار پیاده و ۱۳۰۰ سوار بطرف پارس رفت، تا به قشونش استراحت دهد و از ولات ایالات و رؤساء قشون آسیای علیا (ایران تا سند) خواست، که با پول و سرباز به کمک او آیند.
امّا پولیسپرخون پس از شکست در مگالپولیس مورد تحقیر گردید، شهرهای