پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۹۴۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

یعنی ربّ النوع طبّ را (به عقیده یونانیها) در همدان خراب کرد، دروغ است، زیرا چنین بی‌دینی به یک خشیارشا، که زنجیرهائی در دریای هلّس‌پونت افکند، بیشتر می‌برازید، ولی این خبر را، که او سه روز غذا نخورد و موهای خود را زد، تا تقلید از آشیل[۱] داستانی کرده باشد، باورکردنی است و نیز گویند: زمانی که به بابل می‌رفت در راه برسولان یونانی برخورد و، وقتی که هدایائی به اپیدر می‌داد، که در معبد اسکولاپ بیاویزد، گفت: «با وجود این من از این خدا شکوه دارم، زیرا رفیقی را، که من بیش از خودم دوست می‌داشتم، نجات نداد» و نیز گفته‌اند که اسکندر کس بمعبد آمّون فرستاد، تا عنوان و افتخارات خدائی برای او بگیرد، ولی ژوپیتر این خواهش را نپذیرفت.

چنین است تکذیبی، که آرّیان از بعض اخبار راجع به قضیّه فوت هفس‌تیون می‌کند، ولی پلوتارک، که مورّخ دقیقی بوده و نسبت به نام اسکندر بهمان درجه احترام می‌ورزیده، که آرّیان در نوشته‌های خود می‌نماید، اکثر این اخبار را در کتاب خود گنجانیده و واقعه کشتار کوسّی‌ها یا کوسّیان را باسم قربانی انسان با تنفّر بیان کرده و خیلی بعید است، تصوّر کنیم، که پلوتارک نسنجیده این اخبار را درج کرده. امّا اینکه آرّیان گوید «خراب کردن معبد اسکولاپ در همدان به خشیارشا بیشتر می‌برازید» اوّلا جای تردید است، که چنین معبدی در همدان در این زمان وجود داشته باشد، زیرا ایرانی‌ها بارباب انواع یونانی معتقد نبودند. اگر هم وجود داشته، یقینا پس از انقراض دولت هخامنشی بنا شده.

از این معنی گذشته، این عبارت آرّیان تعصّب او را نسبت به اسکندر می‌رساند، زیرا قربانی کردن چندین هزار کوسّی برای راحت روح هفس‌تیون یا کشتن طبیبی از این جهت، که او را نتوانسته معالجه کند (بخصوص که مریض ناپرهیزی کرده بود) بمراتب بدتر از افکندن چند زنجیر در بوغاز داردانل است، آنهم در صورتی که این خبر هرودوت راست باشد. از اینجا باید استنباط کرد، که قربانی انسان آنهم


  1. Achille.