چنانکه مورّخین یونانی آن را اکسوس[۱] نامیدهاند و این اسم یونانی شده وخش است[۲].
دلیل دیگر این معنی آنکه یکی از شعب این رود را اکنون هم وخش آب نامند.
وخش باختر را از سغد جدا میکرد، چنانکه سیحون (یا یاکسارت یونانیها) بین سغد و سکائیه فاصله بود (جغرافیای سترابون کتاب ۱۱ فصل ۸ بند ۸).
فلات ایران دارای چند دریاچه است و علماء معرفت الارض آنها را باقیماندۀ دریائی میدانند، که وقتی قسمت اعظم فلات ایران را در زیر خود داشته.
دریاچههای مزبور از این قرار است: دریاچۀ اورمیه در شمال و غرب فلات، در قسمت غربی آذربایجان، دریاچۀ وان در ترکیه در ۱۵ فرسخی حدود ایران و دریاچۀ (گیچای) در قفقازیه. مهمترین اینها دریاچۀ اورمیه است که عمق آن پانزده ذرع، آب آن خیلی شور و تقریبا در ارتفاع هزار متر از سطح دریای اقیانوسی است[۳]. در پارس دو دریاچۀ مهارلو[۴] و نیریز (دریاچۀ نیریز به بختگان هم معروف است). در سیستان دریاچۀ هامون، که فاضلاب آن در سالهائی که بارندگی میشود به گودزرّه میریزد. در کرمان هامون دیگری موسوم به نمکزار (بعضی اسم این دریاچه را جزمریان نوشتهاند). آب دو رود کوچک بمپور و هلیل باین هامون میریزد. بین طهران و قم دریاچۀ قم یا حوض سلطان. از طرف شمال چنانکه گفته شد فلات ایران به دریای خزر محدود است.
این اسم بمناسبت مردمانی است، که موسوم به خزر بوده، در کنار شمال غربی این دریا قرونی بسربردهاند. در عهد قدیم آن را کاسپین[۵] یا دریای گرگان مینامیدند.
اسم اوّلی بمناسبت مردمی بود، که در کنار این دریا سکنی داشت و سترابون آنها را کاسپیای[۶] نامیده (کتاب ۱۱ فصل ۸ بند ۸). جغرافیون عرب کاسپین را قزبین کردهاند. این دریا از حیث عمق بسه قسمت تقسیم شده و گودترین جاهای آن در قسمت