قسمت تقسیم گردیده. بالاخره در دو ضلع رواق چند اطاقی است، که بیترتیب ساخته شده و در آنها درروهائی برای آب دیده میشود. ظاهرا این اطاقها به گرمابه و بیت التّخلیه و غیره اختصاص داشته و این نکته دلالت دارد بر اینکه، این قصر حرمسرای شخصی پادشاه بوده. نقوش تصاویر خدمه، که به کارهای مختلف اشتغال دارند، این نظر را تأیید میکند. جنبین هدش را ظاهراً دو دیوار بیروزنه، که به اندازۀ سه مطر از دیوارهای مجاور بلندتر بوده احاطه داشته، جبهۀ جنوبی آن بر پستترین تمام قسمتهای صفّه، که هفت مطر از هدش پائینتر میباشد، مشرف است. در اینجا بر بالای دیوار عمودی یک مهتابی ساختهاند، که سابقاً دارای دستانداز فلزّی بوده. از این مهتابی از منظرۀ زیبای تمامی جلگه مرودشت تمتّع مییافتند. هرگاه ارتفاع حصار صفّه از مهتابی میگذشت، حایل این تماشاگه میشد و این تأثیر عظیم از میان میرفت، پس محتمل است، که حصار کوتاهتر از آن بوده. در محوّطۀ سفلی باغی وجود داشته، که از جنبین مهتابی از دو پلّهکان سنگی باریک بدان فرودمیآمدهاند. میان دو پلّهکان در زیر مهتابی قسمتی غار کمعمق در کوه کنده شده و سابقاً ایوانی دارای چهار ستون جلو این غار بوده. اینجا باغهای معلّق بابل را، که بختنصّر برای ملکه، یعنی شاهزاده خانم ماد، ساخت بخاطر میآورد.
صحن دوّم
در دیوار غربی صحن هدش دری است، که به پلّهکانی میرسد، و این پلّهکان محاذی پلّهکان شرقی است. از آن در بصحن دیگری فرودمیآیند، که ضلع شمالی آن را قصر کوچک داریوش موسوم به (تچره) قطع کرده، جانب جنوبیش را بنائی بریده، که بعدها اردشیر دوّم ساخته و جانب غربیش فقط به دیواری محدود است. کف دو بنای شمالی و جنوبی قدری مرتفعتر است و پلّهکانهائی دارد.
دیوارهای پیشبست مزیّن است به حجاریهائی، که پاسبانان حاضر خدمت، یا شیرانی، که گاوان را میدرند و یا شاخ و برگهای تزیینی را مینماید. در طرف مشرق دو شیر روبرو ایستادهاند و قسمت علیای آنها از میان رفته. شاید این شیران بالدار سر انسان داشتهاند و ممکن است، که قطعات مفقودۀ آنها زیر آوارهائی، که زمین صحن را