پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۵۹۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

را می‌دانستند و این صنعت از بابل به ایران آمده. دیولافوا نمونه‌هائی از کاشی‌سازی ایرانی از حفریّات شوش بدست آورد، که معروف به تیراندازان یا (جاویدانها) می‌باشد و حالا در لوور پاریس است (به گراور شمارۀ ۳۸ در صفحۀ ۸۳۷ رجوع شود). از جلب توجهی، که این کاشیها می‌کند، معلوم است، که این صنعت چه جلوۀ حیرت‌آوری به اطاقها می‌داده. علاوه بر کاشیها در ایران قدیم معمول بوده، که با لوحه‌های فلزّی از مفرغ و نقره و طلا روی دیوارها یا درها را بپوشند.

از نمونه‌ای، که در شوش بدست آمده و متعلّق به یکی از درهای قصری است، دیده می‌شود، که در لوحه نقاشی‌هایی با چکّش کرده‌اند.

در جاهائی که سنگ را صیقل داده‌اند سنگها طوری جفت شده، که باعث حیرت استادان امروز است و باید خیلی دقیق بود، تا بتوان معلوم کرد که سنگ یکپارچه است یا از پارچه‌های مختلف ترکیب شده. آجر در ابنیه هخامنشی خیلی کم استعمال شده و دیوارها از میان رفته. بنابراین حدس می‌زنند، که دیوار را از خشت ساخته روی آن را با آجر یا کاشی می‌پوشانیده‌اند.

گذشته از تناسبی، که بین اقتباسات مختلف دیده می‌شود، و غیر از تصرّفاتی، که برای زیبائی شده، یک چیز هم از بناهای هخامنشی هویدا است: آن چیز عظمتی است، که در اینجا مشاهده می‌شود و در سایر جاها نظیر ندارد. جهات آن معلوم است. این بناها در زمان داریوش اوّل ساخته شده و او، و پسرش خشیارشا خواسته‌اند چیزی بسازند، که سرآمد بناهای آن زمان باشد. بنابراین، کارگر نه از حیث مواد در تنگنائی بوده و نه از جهت مخارج، زیرا مواد خوب و اعلی از هرجا، که مقتضی بود، تحصیل می‌شد (مثلا چوب سدر را از جبل لبنان می‌آوردند) و، چون مخارج هم بعهدۀ شاه بود، صرفه‌جوئی در تزیینات و غیره مورد نداشت.

راجع به مقابری، که شاهان هخامنشی ساخته‌اند، باید گفت، که برخلاف مقابر مصری درون آنها کوچک، ساده و وارسته است. جهات را باید از اینجا دانست، که اوّلا عقاید مذهبی ایرانیان قدیم غیر از عقاید دینی مصریها بود.

اینها معتقد بودند، که روح پس از چند هزار سال دوباره بجسم خود برمی‌گردد