این ظرفیّت کم نباید باعث حیرت گردد، زیرا قوّۀ محرّکه در آن زمان منحصر به بازوان پاروزنها و وزش بادها بود و دیگر اینکه، چون قطبنما وجود نداشت[۱]، کشتیها را در نزدیکی سواحل حرکت میدادند، در مواردی کشتیها را بساحل کشیده در انتظار هوای مساعدتری برای بحرپیمائی میشدند و معلوم است، که با کشتیهای بزرگ هیچکدام از این دو کار میسّر نمیگشت. از تنظیمات داخلی سفاین و ترتیبات دیگر بحریّه ایران، چون اطّلاعاتی نرسیده، میگذریم. نظر بشکل جغرافیائی ایران و دوری آن از دریاها در بادی نظر بتصوّر نمیآید، که ایرانیهای قدیم دریانوردان خوب بوده باشند، زیرا بحر خزر دریای بسته و دور از مراکز تجارت بود و در کنار خلیجپارس هم فقط قسمتی از اهالی ایران میزیستند.
با وجود این از بعض قرائن صریحاً برمیآید، که ایرانیها با دریانوردی آشنا بوده و از دریا بیمی نداشتهاند، مثلا نوشتههای هرودوت میرساند، که در جنگ سالامین پارسیها بهتر از فینیقیها و مصریها جنگیدهاند و قبل از آن میبینیم، که داریوش دو هیئت اکتشافی به دریاها میفرستد، یکی را از هند به دریای عمان، بحر احمر و از راه نیل به دریای مغرب، دیگری را از سواحل بحر الجزائر به یونان و ایطالیا و باز مشاهده میشود، که خشیارشا سد اسب نامی را مأمور میکند، که دور افریقا مسافرت کرده اطّلاعاتی تحصیل کند و او از جبل طارق میگذرد. بودن جنگیهای پارسی در کشتیهای فینیقی قبل از دورۀ اوّل پارسی، که حزقیال ذکری از آن کرده، نیز مؤیّد این نظر است. از این اطّلاعات و قراین و نیز از این جهت، که در زمان خلفا اصطلاحات زیاد از زبان پارسی در قاموس دریانوردی عرب داخل شده، بعضی تصوّر میکنند، که دریاچۀ سیستان ایرانیهای قدیم را با دریانوردی آشنا ساخته بود، زیرا این دریاچه در ازمنۀ قدیم بمراتب بزرگتر از دریاچۀ کنونی بوده و شاید با دریاچۀ ساوه اتّصال مییافته و ایرانیها برای رفتن از مشرق بمغرب یا بعکس ناچار بودند، از این دریاچه بگذرند.
- ↑ قطبنما را در قرون وسطی اعراب از چینیها اقتباس کردند و اروپائیها در جنگهای صلیب از اعراب.