داشته، ولی کوروش آن را قویتر و مؤثرتر کرده. در لشکر یونانی این نوع ارّابهها وجود نداشت و از حرفهای اسکندر، که پائینتر بیاید، معلوم است که یونانیها عقیده بمؤثّر بودن این ارّابهها نداشتهاند، زیرا غالباً بطرفی، که آن را استعمال میکرد، بیشتر ضرر وارد میآمد. دمیدن کارنای (یا شیپور) در موقع حرکت قشون یا شروع به کارزار معمول بوده و بعلاوه در موقع روبرو شدن با دشمن ایرانیها نعره میزدند و، چنانکه دیده میشود، مقدونیها هم چنین میکردند (جنگ ایسّوس و گوگمل)، ولی در جنگ کونّاکسا، برخلاف انتظار یونانیها، قشون ایران با طمأنینه و سکوت بطرف دشمن میرفته. متوسل شدن به هاتف یا غیبگو برای دانستن نتیجۀ جنگ، برخلاف یونانیها، در لشکر ایران دیده نمیشود و فقط قبل از جنگ پلاته مردونیه به گفتۀ هرودوت عقیدۀ غیبگوها را میپرسد (شاید از این جهت، که افراد یونانی در قشون او کم نبود) از بکار بردن فیلهای جنگی فقط در جدال گوگمل ذکری شده.
بحریّه
ایران مادی بحریه نداشت، زیرا هنوز خود را ببحر الجزائر و دریای مغرب نرسانیده بود. دولت هخامنشی، که از نظر تاریخ دنبالۀ دولت ماد بود و کاری را که مادیها شروع کرده بودند، تعقیب کرد، پس از تسخیر مستعمرات یونانی در آسیای صغیر دارای بحریّه گردید، زیرا سفاین یونانیهای مزبور باختیار دولت مزبوره درآمد، اما بدو جهت میتوان گفت، که دولت ایران فقط وقتی دارای بحریّۀ معظم گردید، که فینیقیها، پس از الحاق بابل، تابع ایران گشتند. اولا چنانکه از جریان وقایع پیدا است، یونانیهای آسیای صغیر نسبت به ایران صمیمی نبودند و، چون ایران در دریا بیشتر با یونانیهای اروپائی طرف میشد، ممکن نبود بحریّۀ یونانی مورد اطمینان ایرانیها باشد، و حال آنکه فینیقیها از این حیث، درست نقطۀ مقابل یونانیها و با ایران صمیمی بودند و یکی از جهات آن رقابتی بود، که فینیقیها با یونانیها داشتند. ثانیا عدۀ کشتیهای فینیقی بیش از کشتیهای یونانی بود و بعد هم، که دولت ایران تکیهگاه فینیقیها گردید، در کارخانههای فینیقی بامر شاهان ایران کشتیهای زیاد ساخته شد. سفاین مصری نیز جزو بحریّۀ ایران بشمار میرفت، و لیکن مصریها هم، چنانکه دیده