(۹۲)- ظرف سفالی از خاک سیاه (نقّاشی کوتورا، مجموعه ریشار)
دولت ماد بود. در باب گرگان و کرمان ساکت است، زیرا اوّلی جزو پارت بود و دوّمی جزو پارس.
بنابراین، وقتی که داریوش میگوید ماد، مقصودش کلیّۀ ماد بزرگ و کوچک است، با حدودی که در کتاب اوّل ذکر شد، و نیز مقصودش از پارس کلیّۀ مملکت پارس است و کرمان جزو آن بوده. از ممالک غربی هم اسم فینیقیّه و فلسطین در فهرست داریوش دیده نمیشود، زیرا این ممالک در موقع التحاق جزو بابل بودند. کلیة هرودوت بجای ایالت اسامی اقوامی را، که در آن مسکن داشتهاند، ذکر کرده، ولی داریوش غالباً اسامی جغرافیائی و تاریخی را. ترتیب ذکر ایالات در کتیبۀ نقش رستم از نظر حسّیّات ملّی داریوش یا پارسیها است و ترتیب فهرست هرودوت از حیث تقدّم و تأخّر تاریخ تشکیلات.
سپاه
در این باب بسط مقابل لازم نیست و هرچه گفته شود مکرّرات خواهد بود، زیرا در باب اوّل این کتاب بمناسبت جنگها و خصوصاً جنگ خشیارشا با یونان اطّلاعات راجعه به قشون از قول مورّخین یونانی بالاطراف ذکر شده. بنابراین در اینجا بذکر بعض کلیّات اکتفا میشود: اوّلا یک سپاه دائمی ایجاد شده بود، که عدّۀ نفرات آن بده هزار میرسید و آن را جاویدان مینامیدند، زیرا هیچگاه از عدّۀ آن نمیکاست و جاهای خالی پر میشد. سپاه دائمی همیشه حاضر بود، که بمحض صدور حکم حرکت کرده با سرعت خود را بمحلّ مأموریت برساند. علاوه بر آن در پایتخت برای حفاظت قصر و در ایالات برای وقایۀ امنیّت ساخلوهائی مقرّر بود. این قوای ساخلوی را در اوایل دورۀ هخامنشی رؤساء قشون