پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۵۰۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

شاهان تنها غذا صرف می‌کردند و فقط ملکه‌ها می‌توانستند با شاه در سر میز بنشینند. در این موارد ملکه مادر بر ملکۀ زن مقدّم بود و از نوشته‌های پلوتارک چنین برمی‌آید، که اردشیر دوّم پائین‌تر از مادرش می‌نشست و زن او استاتیرا پائین‌تر از شاه. بقول مورّخ مذکور فقط اردشیر دوّم به برادرانش اجازه داده بود، که با او و ملکه‌ها غذا بخورند. نیز از گفته‌های اسکندر به سی‌سی‌گامبیس برمی‌آید، که شاه در حضور مادرش بی‌اجازۀ او نمی‌نشسته. میز شاه خیلی مجلّل بود، بخصوص در موقعی که شاه سفیری را می‌پذیرفت. اسکندر بعد از جدال ایسّوس، وقتی که بر سر میز داریوش نشست، گفت: «این است معنی شاه بودن». از وزراء اسمی در این دوره برده نمی‌شود. بنابراین نزدیک‌تر به حقیقت این است:

یک مرد درباری، چون مورد اعتماد شاه واقع می‌شد، مصدر تمام امور می‌گردید.

در واقع امر زمامدار یک نفر بود و معاونینی داشت، که نزد او مسئول بودند. این زمامدار ممکن بود رئیس قراولان مخصوص شاه باشد (اردوان) یا خواجه‌باشی او (باگواس) یا صاحب شغلی دیگر. در سلطنت شاهان ضعیف النفس خواجه‌سرایان نیز مانند زنان در امور دولتی نفوذ می‌یافتند و انحطاط دولت هخامنشی بیشتر از این راه بود.

فرامین و نامه‌هائی، که از طرف شاه صادر می‌شد، بمهر او می‌رسید و در مواردی که پارسیها در ایالات تابعه مهر شاه را می‌دیدند، آن را تعظیم و تکریم می‌کردند محلّهائی بود، که سالنامه‌ها و مکاتیب در آنجا ضبط می‌شد. این معنی از نوشته‌های کتزیاس صریحاً برمی‌آید و، او چنانکه گذشت، این نوع جاها را دیفترای بازی‌لی‌کای[۱] می‌نامد، که بپارسی امروز (دفاتر شاهی) باید گفت. کتاب استرومردخا نیز این مطلب را می‌رساند. چاپارهای مخصوص از اشخاص محترم انتخاب می‌شدند، چنانکه داریوش سوّم، قبل از اینکه والی ارمنستان گردد، چاپار مخصوص بود.

هنگام جنگ عادت اقتضا می‌کرد، که شاه در قلب قشون جا گرفته رشادت


  1. Difterai bazilicai.