لوحههائی از گل رس میساختند و پس از نوشتن مطلب، آنها را در آتش پخته بعد ضبط میکردند. بدین ترتیب کتابها و کتابخانهها ترتیب و تشکیل میشد.
این لوحهها، که در موقع انهدام نینوا زیر خاک رفته، حالا بواسطۀ حفریات بیرون میآید و منبعی برای روشن کردن تاریخ عهود قدیمه است، چنانکه در موزۀ لوور پاریس چندین هزار از این لوحهها موجود است. از جمله کتابخانۀ معروف آسور بانیپال است، که در کویونجیک پیدا شد. آسوریها در صنایع نیز آثار زیاد از خود گذاشتهاند. پادشاهان آسور دو چیز را از تکالیف خود میدانستند: اوّل جنگ و بعد بنای شهر جدید، که با زحمت و مشقت اسراء ساخته میشد. بنابراین در این مملکت صنعت معماری، حجاری، کتیبهنگاری، ساختن صورتهای منقور و برجسته در سنگ[۱]ترقی شایانی داشت. بعض کارهای آسوریها، که شکار پادشاهان یا مجالس را نشان میدهد، به اندازهای طبیعی است (مخصوصا حرکت حیوانات مانند اسب، آهو و غیره) که باعث حیرت استادان کنونی اروپا است. در صنایع دیگر مانند صنعت زرگری، خاتمکاری، کاشیسازی و غیره آسوریها نیز ماهر بودند و فینیقیها از روی سرمشقهای آنها اشیاء زیاد ساخته در عالم قدیم انتشار دادند. بعدها از نمونههای مزبور در ممالک اروپا تقلید کردند و صنعت در آنجاها پدید آمد. تاریخ آسور به سه عهد تقسیم میشود:
آسور قدیم
این عهد تقریبا از ۱۵۰۰ شروع شده در ۹۰۰ ق. م خاتمه مییابد.
بزرگترین پادشاه این عهد تیگلاتپالسر[۲] اوّل است، که فتوحات زیاد در بابل، ایران و جاهای دیگر کرد، ولی بابل دوباره موفق شد که آسور را دستنشانده کند. از وقایع مهمه این عهد پیدا شدن قوم صحراگرد تازه نفسی است، که از عربستان بیرون آمده بابل و آسور را در فشار گذارد (۱۵۰۰ - ۱۳۰۰ ق. م). این مردم در تاریخ به آرامی موسوماند. اینها در ابتداء به بابل حمله کردند و، چون بواسطۀ مقاومت بابلیها موفق نشدند، بعد هجوم به آسور برده این دولت را برانداختند. پس از آن آرامیها به سوریه رفته دمشق و حلب