پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۹۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بمصر روانه شده از همۀ طبقات در پلوز[۱] جمع شدند، تا او را استقبال کنند. امّا اسکندر، پس از حرکت از غزه، هفت روز از خشکی راه پیمود، تا به جائی رسید، که در قرون بعد موسوم به «اردوی اسکندر»[۲] گردید. از اینجا او پیاده‌نظام خود را به پلوز فرستاد و سفاین مقدونی را از راه نیل بطرف منفیس حرکت داد و خود ساحل شرقی نیل را گرفته به هلیوپولیس[۳] درآمد: بعد اسکندر به منفیس پایتخت این مملکت وارد شد و ثروت و آبادی شهر باعث حیرت او گردید. در اینجا اسکندر احترامات زیاد نسبت بمعبد پتا و گاو مقدّس مصریها کرد.

مازاسس والی ایران در مصر، چون از احوال روحی مصریها آگاه بود، مقاومت را بیهوده دانسته منتظر ورود اسکندر به پای‌تخت مصر نشد و باستقبال او شتافته خزانه و اثاثیۀ ایران را در مصر تحویل داد. مبلغ وجوه نقدی را کنت‌کورث (کتاب ۴، بند ۷) هشتصد تالان[۴] نوشته (پلوتارک ساکت است). بعد، اسکندر از منفیس به داخلۀ مصر رفت.

رفتن اسکندر بمعبد آمّون[۵]

پس از آن اسکندر خواست بمعبد آمّون رفته غیب‌گوی ژوپیتر را در معبد مزبور ملاقات کند (بالاتر گفته شده، که یونانی‌ها غالباً خدای بزرگ هر ملّتی را زوس و رومیها ژوپیتر می‌گفتند بدین مناسبت رب النوع بزرگ آمّون را هم ژوپیتر نامیده‌اند).

به او گفته بودند، که مخصوصا برای آمّون قربانی کند و نیاز بدهد و مصریها، برای اینکه اسکندر را از این خیال منصرف سازند، در توصیف اشکالات راه مبالغه کردند. با وجود این، چون اسکندر ژوپیتر را موافق گفته‌های مادرش المپیاس پدر خود می‌دانست، عزم خود را جزم کرد بمعبد مزبور برود.

آرّیان گوید (کتاب ۳، فصل ۲، بند ۱): که چون هرکول و پرسه[۶] بمعبد مزبور


  1. Peluse.
  2. این محلّ در کنار رود نیل است.
  3. Heliopolis.
  4. تقریبا چهار میلیون و نیم فرنک طلا یا ۲۲ میلیون و چهارصد هزار ریال.
  5. Ammon.
  6. Persee.