پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۳۸۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

یعنی آپلّنی که محبّ اسکندر است، بنامند. این مجسّمه را بقول دیودور قرطاجنه‌ای‌ها از جزیرۀ سی‌سیل بصور آورده بودند (کتاب ۱۷، بند ۴۱-کتاب ۱۳، بند ۷). پلوتارک نیز گوید (اسکندر، بند ۳۴) سپاهیان اسکندر بقدری از مقاومت صوریها خسته می‌شدند، که اسکندر به آنها استراحت می‌داد و عدّۀ کمی به جنگ می‌فرستاد، تا محصورین دائماً در جنگ باشند. روزی غیب‌گوی اسکندر آریستاندر در موقع قربان کردن گفت شهر حتماً در این ماه تسخیر خواهد شد و حضار همه خندیدند، زیرا آن‌روز سلخ ماه بود. اسکندر، چون دید که غیب‌گوی او در موقع بدی واقع شده، امر کرد آن‌روز را روز ۲۸ ماه بدانند. سپس یورش سخت و پی‌درپی بشهر برده مقاومت صوریها را درهم شکست و بعد شهر را گرفت.

جهات سقوط صور

اطّلاعات ما بر وقایع محاصرۀ این شهر نامی و جهات سقوط آن منحصر است به نوشته‌های مورّخین یونانی یا رومی، چنانکه ذکر شد. بنابراین نوشته‌ها سقوط صور از این جهات بوده: نرسیدن کمکی به صوریها از خارج، یعنی از طرف ایران یا اهالی قرطاجنه. رفتن قسمتی از قوای بحری ایران یعنی کشتیهای قبرس بطرف اسکندر و قوّت یافتن بحریّۀ مقدونی و، چون، چنانکه بالاتر گذشت، بحریّۀ مقدونی نه قوی بود و نه دارای ملاحان یا جنگیهای کارآزموده، رفتن سفاین قبرسی بطرف مقدونیها اهمیّتی زیاد برای اسکندر داشت.

اگر داستان حیوان عظیم‌الجثه دریائی راست باشد، این هم در سقوط صور بی‌اثر نبوده، زیرا اهالی این قضیّه را به فال نیک گرفته بقدری از فتح خود مطمئن شده‌اند، که بر اثر آن بحریّۀ صور بیرون آمده، با مقدونیها جنگیده، بعد تقریباً نابود شده و در نتیجه بندر صور بدست مقدونیها افتاده و پس از آن اهالی صور دوچار یأس شده‌اند. به هرحال، اگر صور در آن زمان از صفحۀ روزگار محو شد، نام پرافتخاری از خود در تاریخ گذاشت، زیرا در تاریخ فتوحات اسکندر این یگانه شهری بود، که هفت ماه تمام او را معطل و خود او و سردارانش را کراراً افسرده و مأیوس کرد.