را باز کرده او را داخل شهر کرد. پس از این اظهار اسکندر افزود، که صوریها برخلاف عادات بینالمللی رسولان مقدونی را کشتهاند و روا نیست، که یک شهر بتواند در مقابل فاتحین پا فشرده بفتوحات دیگر آنها خاتمه دهد. پس از این اظهارات و، بعد از اینکه رؤساء قشون مقدونی بدستور اسکندر سپاهیان خود را از جهت یأس سرزنش و توبیخ کردند، مقدونیها بکار چسبیدند. در ساحل هزاران سنگ بزرگ وجود داشت، که از خرابههای صور قدیم باقی مانده بود. مقدونیها این سنگها را بکار بردند و هر قدر چوب لازم بود از کوه لبنان تحصیل کردند، و اهالی شهرهای مجاور را بکار داشتند. عرض پل یا جادۀ خاکی را دیودور دو پلطر نوشته، که معادل ۶۰ مطر بوده. پر کردن دریا از طرف ساحل شروع شد و قدری بالا آمد، ولی نه به اندازهای، که بسطح زمین رسیده باشد. در این احوال هرچه مقدونیها پیشتر میرفتند، کارشان مشکلتر میشد، زیرا بر عمق دریا میافزود.
از طرف دیگر صوریها در قایقهای سبک نشسته و به مقدونیها نزدیک شده میگفتند، شما مقدونیها از سپاهیان بعمله مبدّل شدهاید و پادشاهتان شما را به حمّالی گماشته.
این سرزنشها بر حرارت مقدونیها میافزود و بیشتر کار میکردند. باری، پس از چندی پر کردن دریا بقدری پیش رفت، که خاک از سطح دریا قدری بالا آمد و پل عریضتر و بشهر نزدیکتر شد. در این موقع صوریها دیدند، آنچه را که محال میپنداشتند، شدنی است و برای ممانعت از پیشرفت مقدونیها بر کشتیهای کوچک نشسته و قسمتهای پل را، که هنوز بهم اتّصال نیافته بود، از طرف دریا احاطه کرده به سپاهیانی، که عمله را محافظت میکردند، باران تیر بباریدند. در این کار پیشرفت با صوریها بود، زیرا، چون کشتیهای آنها سبک و تندرو بود، سپاهیان صور میتوانستند به آسانی پیش یا پس بروند. در نتیجه عدّهای زیاد از مقدونیها مجروح گردید، بیاینکه به صوریها آسیبی رسیده باشد. برای جلوگیری از این صدمات، اسکندر امر کرد در اطراف کارگرها پردههائی از پوست و پارچههای دیگر بکشند، تا تیرهای صوریها به کارگران اصابت نکند و در همان حال بامر او دو برج در