که داریوش با سپاه عظیمی، که داشته چه جای بدی را برای جنگ انتخاب کرده.
ترتیب جنگی طرفین چنین بود:
۱-در قشون ایران: نبرزن فرمانده سوارهنظام به کمک بیست هزار نفر فلاخندار و تیرانداز جناح راست را تقویت میکرد و تیمودس[۱] یونانی با سی هزار نفر یونانی اجیر با او بود. در جناح چپ آریستومد[۲]، که نیز یونانی و از اهل تسّالی بود، پیادهنظامی را به عدّۀ بیست هزار نفر فرمان میداد. از پس آنان برای تقویت عدّۀ مذکوره دلیرترین سپاهیان ایرانی را گماشته بودند. خود شاه هم در این جناح میخواست جنگ کند و سپاه او عبارت بود از: قراولان مخصوص به عدّۀ سه هزار نفر و چهلهزار پیادۀ متعارف. پهلوی این سپاه سوارهنظام گرکانی و مادی ایستاده بودند و در عقب آن سپاهیان ملل دیگر، که جناح راست و چپ را تقویت میکردند. کلیۀ سپاه ایران پیشقراولی داشت به عدّۀ شش هزار نفر، که تماماً بزوبین و فلاخن مسلّح بودند و بترتیبی، که ذکر شد، تمام معبر را قشون ایران گرفته بود، چنانکه یکی از جناحین لشکر ایران به کوه تکیه میداد و دیگری به کنار دریا میرسید. مادر و زن داریوش و زنان دیگر را در قلب قشون جا داده بودند.
۲-در قشون مقدونی: اسکندر در جبهۀ قشون بهترین قسمت سپاه خود، یعنی فالانژهای مقدونی را، جا داد و نیکانور[۳] پسر پارمنین را فرمانده جناح راست، یعنی دستههای آژما[۴] و هیپاسپیست،[۵] کرد. نزدیک او، سنوس[۶] و پردیکّاس با دستههای خود بودند. جناح چپ از قسمتهای ملهآگر[۷]، بطلمیوس و آمینتاس تشکیل یافت. پیادهنظام در تحت فرماندهی کراتر[۸] قرار گرفت و پارمنین، که فرمانده تمام جناح بود، دستور داشت از دریا دور نرود، زیرا اسکندر میترسید، که ایرانیها پشت سر آن را بگیرند. سوارهنظام اسکندر، چنانکه کنتکورث گوید، بین جناحین تقسیم شده بود بدین ترتیب، که سوارهنظام مقدونی و تسّالی جناح راست را تقویت میکرد و سوارهنظام پلوپونسی جناح چپ را. در جلو