عشقآباد[۱]، استراباد[۲] و درهگز اشیاء سفالین، ظروف سنگی، اسلحۀ مسین و اشیاء دیگر بدست آمده، که شیوۀ ساخت آنها عیلامی است و روی گلدانی از طلا صورتهای سومری منقور است، بعضی گمان میکنند که بین تمدّن عیلامی و تمدّن ماوراء دریای خزر ارتباطی بوده و شاید سومریها هم از طرف شمال برأس خلیجپارس و جلگۀ بابل آمده باشند. به هرحال از حفریات امریکائیها در نیپپور، که یکی از شهرهای سومری است، و کشف فهرست سلسلههای زیاد از پادشاهان این قوم، علاوه بر آنچه معلوم بود، محقق شده است که پیش از سه هزار سال ق. م سومریها گذشتههای مفصلی داشتند و بابل مرکز تمدن آنها بوده.
مذهب
هر شهر رب النوع یا بقول سومریها خدائی داشته و در نظر اهالی شهری ارباب انواع سایر شهرها در رتبۀ پائینتر از رب النوع شهر آنها بودند. با وجود این سه رب النوع بزرگ را همه میپرستیدند: ۱ - آنو (آقای آسمان). ۲ - اآ (صاحب درۀ عمیق). ۳ - (بل خدای زمین). غیر از اینها سومریها به گروهی از ارواح بد، عفریتها و جنها معتقد بودند و، برای اینکه از شرّ آنها محفوظ بمانند، قربانی میکردند، نیاز و تقدیمی میدانند. مجسمه خدا را ساخته آن را میپرستیدند. اگر هیکل خدای شهری را بشهر دیگر میبردند، عقیده داشتند، که خدای آن شهر را به اسارت بردهاند و استقلال آن شهر خلل مییافت.
چنانکه از تاریخ بابل دیده میشود، بعض خدایان سومری زن داشتند و برخی از ارباب انواع پسران خدایانی بودند. خدایان در نظر سومریها دارای صفاتی بودند، مانند صفات انسانی، از غضب، سفاکی، قساوت، شهوت، عشق، تنفر و غیره. معابد را از خشت میساختند و محراب را در رأس آن قرار میدادند. کاهنان نفوذ بسیار داشتند و میگفتند که خدایان مانند شاهان در میان تجملات و فراوانی زندگانی میکنند. از این جهت معابد پر بود از خزائن، ذخائر، انبارهای غله، حبوبات و امتعۀ گوناگون. گاهی تجارت را منحصر به معبدی میکردند، مثل اینکه ارباب انواع تاجر یا ملاّک نیز میباشند. رئیس شهر را باتسی مینامیدند و عقیده داشتند