پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۲۷۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

باز خواهد داشت. مقدونیّه کینۀ کسانی را، که بیدار و جسوراند، بدل دارد و درصدد افنای آنها است. او، همین‌که محافظین آزادی ملّت را از میان شما براند، بر آتن بی‌مدافع و بر مردم بی‌یار و یاور بتازد، چنانکه گرگ، همین‌که سگ را دور دید، به میش حمله می‌کند».

در این وقت دماد[۱] نطق دموستن را تأیید و پیشنهاد کرد فرمانی صادر شود بدین مضمون: ناطقین مذکور را نمی‌توان به اسکندر داد، ولی آنها موافق قوانین محاکمه خواهند شد و، اگر مقصّر باشند محکوم خواهند گردید (دیودور گوید:

دماد را طرفداران دموستن با پنج تالان پول بطرف خود جلب کرده بودند).

مردم این پیشنهاد را پذیرفته دماد را با پنج رسول دیگر نزد اسکندر فرستادند، تا این پیشنهاد را به اسکندر قبولانده خواهش کند، که اسکندر مانع نشود از اینکه آتن فراریان تب را بپذیرد. دماد سابقۀ خوبی با دربار مقدونی داشت و مورد توجّه فیلیپ بود. بنابراین و بواسطۀ حسن محاوره موفق شد با بهره‌مندی مأموریت خود را انجام دهد (دیودور، کتاب ۱۷، بند ۱۵-آرّیان، کتاب ۱، فصل ۲، بند ۳-کنت‌کورث، کتاب ۱، بند ۱۴).

باید در نظر داشت، که اسکندر هم مایل نبود خود را گرفتار کارهای یونان کند، زیرا با کمال بی‌طاقتی انتظار موقعی را می‌کشید، که بتواند به آسیا رهسپار گردد.

بنابراین راضی شد، که دموستن و لیکورگ و دیگران در آتن بمانند و فقط یک نفر را استثناء کرد. این شخص خاری‌دم[۲] نامی بود، که تبعید شده به دربار ایران رفت، چنانکه در جای خود بیاید. در این موقع کسان دیگر هم، که از اشخاص مبرّز آتن بودند، از کینه‌ای، که نسبت به اسکندر می‌ورزیدند، به‌صرافت‌طبع از آتن خارج شده به دشمنان اسکندر پیوستند. پس از این بهره‌مندی‌ها از قسمتهای یونان مانند پلوپونس، آرکادی، مگار، ال‌یان[۳] و غیره رسولانی نزد اسکندر رفته بعضی تبریک گفتند و برخی اظهاراتی مبنی بر چاپلوسی و تملّق کردند و او این گونه


  1. Demades.
  2. Charideme.
  3. Eleens.