پادشاه کند و در آتن پناهنده شود، به عدلیهٔ پادشاه تسلیم خواهد شد» . دیودور گوید: با این پیشگوئی، که اتّفاقا از دهن رسول آتن بیرون جست، خدایان میخواستند از سوء قصدی، که فیلیپ را تهدید میکرد، خبر دهند. در همین وقت پیشگوئیهای دیگر راجع به سانحهٔ شومی، که پادشاه در پیش داشت، شنیده میشد.
بعد مورّخ مذکور گوید (کتاب ۱۶، بند ۹۲) «پس از آن در یکی از ضیافتهای پادشاه مقدونی، نهاوپتولم[۱] بازیگر معروف یونانی، که از حیث آواز نغز و خوش و نیز هنرمندی در نمایشات حزنانگیز[۲] معروف بود، به دعوت فیلیپ اشعاری خواند، که در آن بسفر جنگی پادشاه مقدونی بممالک پارس و بدبختیهائی، که ممکن بود برای شاه پارس، این شاه معروف و بزرگ، حاصل شود، اشاره میشد. این است مضمون اشعار مزبوره: «ای آنان که خیالات خود را بالاتر از منطقهٔ اثیر میدارید و در نقشههای خود دشتهای بزرگ زمین را داخل میکنید. شما، که خانه روی خانه میسازید و چنان میپندارید، که بواسطهٔ شهوت ابلهانهٔ خود حدّ زندگانی را بینهایت عقب خواهید برد، شما تماماً اثرات گردش تند و ناگهانی قضا و قدر را خواهید دید. دست تقدیر کارهای شما را در ظلمت و تاریکی خواهد افکند و امیدهای دور و دراز شما را نیست و نابود کرده به مأوای پر از محن دوزخ خواهد کشانید» .
بازیگر مزبور پس از این شعر اشعار دیگری نیز خواند، که تماماً در این زمینه بود و فیلیپ از شنیدن این اشعار غرق شادی گشت، زیرا میپنداشت، که در این اشعار سقوط شاه پارس پیشگوئی شده و گفتههای غیبگوی معبد دلف را تأیید میکند.
کشته شدن فیلیپ
پس از ختم ضیافتها میبایست بازیها شروع شود. بنابراین مقرّر شد، که از فردای آن روز به بازیها شروع کنند و، چون شب دررسیده بود، مردم بطرف نمایشگاه هجوم بردند. روز دیگر در طلیعهٔ صبح صورت دوازده آلهه را، که بسیار خوب ساخته بودند، با تشریفات رسمی، که خیلی باشکوه بود بطرف نمایشگاه (طآطر) حرکت دادند. صورت سیزدهم فیلیپ را