موزوله[۱]
قبل از اینکه به سلطنت جانشین اردشیر سوّم بگذریم، مقتضی است قضیّهای را، که دیودور بزمان اردشیر سوّم مربوط داشته ذکر کنیم، زیرا این قضیّه و بنائی، که بر اثر آن ساخته شده بود، در عالم قدیم شهرتی به سزا داشت و بنای مزبور را یکی از عجایب هفتگانهٔ عالم قدیم میدانستند و هنوز هم اثری از آن شهرت باقی است.
چنانکه در ضمن وقایع ایران مکرّر ذکر شده، کاریّه-یکی از قسمتهای آسیای صغیر-پادشاهانی داشت، که تابع ایران بودند و باج میدادند. در سلطنت اردشیر (۳۵۳ ق. م) پادشاه آن موزول نام فوت کرد. موافق عادات کاریّه پادشاه میبایست خواهر خود را ازدواج کند و پس از فوت پادشاه زنش جانشین او میگردید و برادران و حتّی اولاد بلافصل پادشاه از سلطنت محروم میشدند. بنابراین موزول نیز آرتمیز[۲] خواهر خود را ازدواج کرده بود. این ملکه پس از فوت شوهر خواست جسد او را در جسم خود دفن کند و با این مقصود نعش او را آتش زده و خاکستر آن را در ظرفی ریخته همهروزه قسمتی از این خاکستر را در مشروبی خورد، تا دو سال بعد از فوت شوهرش درگذشت. در مدّت مزبور ملکه برای شوهر خود مقبرهای در هالیکارناس[۳] پایتخت کاریّه ساخت، که از حیث بنا و تزیینات یکی از عجائب هفتگانهٔ عالم قدیم گردید و، چون برای موزول مذکور ساخته شده بود، آن را موزوله نامیدند (این لفظ حالا هم در اروپا به مقبره اطلاق میشود). پس از فوت آرتمیز برادر او ایدریه[۴]، که بالاتر ذکری از او شد، پادشاه کاریّه گردید و موافق عادات آن مملکت (آدا) خواهر خود را ازدواج کرد. ایدریه پس از ۷ سال درگذشت و باز زنش بجای او نشست (دیودور، کتاب ۱۶، بند ۳۶).
روایت مذکور این نکته را تأیید میکند، که شاهان هخامنشی بترتیبات داخلی ممالکی، که تابع آنان بودند، کاری نداشتند و هر مملکت موافق قوانین و عادات خود اداره میشد.