دیودور، یعنی موافق سال سوّم المپیاد یکصد و چهارم، این وقایع در ۳۶۲ ق. م روی داده، ولی از روایت پلوتارک (آژزیلاس، بند ۴۶) معلوم است، که دیودور اسم پادشاه مصر را بجای نکتانب تاخس نوشته. موافق گفتهٔ پلوتارک نکتانب هدایای زیاد و دویست تالان نقره به آژزیلاس داده او را بیونان روانه کرد. بعد پادشاه اسپارت در موقع مسافرت مرد و، چون عسل برای بلسان کردن بدن او پیدا نشد، بجای آن موم بکار بردند. در خاتمه زاید نیست گفته شود: موافق نوشتههای مانتن مصریها شاهان ایران را از کبوجیه تا داریوش دوّم بیست و هفتمین سلسلهٔ فراعنهٔ خود میدانستند و، پس از شورش مصر در سلطنت داریوش دوّم، این اشخاص را فراعنهٔ خود محسوب میداشتند: سلسلهٔ ۲۸-آمیرته، سلسلهٔ ۲۹-نفریت، آخریس و فسمتیخ، سلسلهٔ ۳۰-نکتانب اوّل، تاخس، نکتانب دوّم. در زمان نکتانب دوّم، چنانکه بیاید، مصر از نو جزو ممالک ایران گردید[۱].
مبحث سیزدهم-قضایای داتام[۲]
از وقایع سلطنت اردشیر یکی هم قضایای داتام است و در این باب کرنلیوس نپوس[۳] نویسندهٔ رومی چنین گوید (داتام، بند ۱-۱۱): در سفر جنگی اردشیر به مملکت کادوسیان کامیسار[۴] نامی، که حکومت لکسیری[۵] را داشت، کشته شد. (این ولایت قسمتی از کاپادوکیّه و مجاور کیلیکیّه بود). کامیسار از اهل کاریّه بشمار میرفت، ولی زنی داشت سکائی و از او پسری داتام نام، که بعد از پدر در ولایت مزبور جانشین او شد. اوّل دفعهای، که داتام شجاعت و کفایت خود را نشان داد، در قضیّهٔ تیوس[۶] پادشاه پافلاگونیّه بود، که نیز با اردشیر مخالفت میکرد. چون تیوس با داتام قرابت داشت، او در ابتداء ملایمت بکار برد، تا مگر پادشاه مزبور را به اطاعت
- ↑ ابو ریحان بیرونی در آثار الباقیه (صفحهٔ ۹۱، چاپ لیپسیک ۱۹۲۳) اسامی پادشاهان مصر را پس از شورش آن در زمان داریوش دوّم چنین نوشته: آمرطیوس، نافرطاس، اوخرس، فساموث و موثاطوس، ناقاطانباس، طوس، ناقاطانباس. از مقایسه معلوم است، که این اسامی مصحّف اسامی مذکور است.
- ↑ Datame.
- ↑ Cornelius Nepos.
- ↑ Camisar.
- ↑ Leucosyrie.
- ↑ Thyus.