پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۱۶۶

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

دانستن موقع یاغی‌گری، تیری‌باذ گفت، این نسبت افترائی بیش نیست، زیرا، اگر از خدا سؤالی راجع به مرگ کسی کنند، هیچ‌گاه جواب نمی‌دهد و در این باب باطلاع یونانیهائی، که حاضر بودند، استناد کرد. در باب اتّحاد با لاسدمون گفت، که خواهان این اتّحاد بود، ولی نه برای منافع شخصی بل برای منافع شاه و نیز افزود، که بواسطۀ عهدی که با لاسدمون منعقد شد، شاه صاحب تمام یونانی‌های آسیا گردید. بعد تیری‌باذ خدماتی را که بشاه کرده بود، به خاطرها آورده گفت: «خدمت بزرگتری نیز بشاه کرده‌ام: روزی در شکارگاه، در موقعی که شاه روی گردونه قرار گرفته بود، دو شیر، پس از آنکه دو اسب را از چهار اسب گردونه دریدند، بشاه حمله کردند و من به کمک او شتافته هر دو شیر را کشتم و شاه را نجات دادم». بالاخره در پایان نطق خود تیری‌باذ چنین گفت «در جنگها شجاعت مرا ستوده‌اند و در موقع مشورت سعادت‌مند بودم از اینکه هیچ‌گاه از پذیرفتن نصایح من شاه پشیمان نشده است». پس از این نطق تمام قضات باتّفاق آراء حکم تبرئۀ او را دادند. با وجود این شاه قضات را یک‌به‌یک خواسته پرسید، که جهات تبرئۀ تیری‌باذ چیست؟اوّلی گفت، افتراهائی که به او زده‌اند، قابل تردید است، ولی خدماتی، که کرده، ثابت شده. دوّمی اظهار داشت، اگر هم این تهمت را صحیح بدانیم، باز خدمات او این تقصیرات را می‌پوشد. سوّمی جواب داد، من خدمات او را در نظر نمی‌گیرم، زیرا اگر خدماتی کرده، پاداش‌های بزرگی هم شاه به او داده است، ولی تقصیراتی، که به او نسبت داده‌اند مدرک و مبنای صحیحی ندارد، تا بتوان او را محکوم کرد. شاه قضات را ستوده گفت، خوب وظیفۀ خودتان را بجا آورده‌اید. بعد تیری‌باذ را به بلندترین مقام ترقّی داد و امر کرد، اسم ارن‌تاس مفتری را از صورت اشخاصی، که طرف توجّه بودند، حک کنند و این مجازاتی بود ترذیلی (دیودور، کتاب ۱۵، بند ۱۱).

مبحث دهم-سفر جنگی اردشیر بولایت کادوسیان

کادوسیان مردمی بودند، که در گیلانات سکنی داشتند. بعضی تصوّر می‌کنند