قوی ایران را در تحت فرماندهی خود دارد و میتواند جزائر و شهرهای کنار دریا را تصاحب کند. نظر باین اوضاع صلاح دیدند، که بیدرنگ با تیریباذ[۱]، که سابقاً والی ارمنستان و حالا والی لیدیّه بود، داخل مذاکره گشته او را بطرف خود جلب کنند، یا لااقلّ توسّط او بشاه نزدیک شده نگذارند پول و سفائن به کنن آتنی داده شود (برای فهم مطلب باید در نظر داشت، که چون فرناباذ پس از بهرهمندی در آبها و سواحل لاسدمون عازم فریگیّه گردید، تمام پول را باختیار کنن گذاشت). با این مقصود یک نفر لاسدمونی را، که آنتالسیداس[۲] نام داشت به سفارت نزد تیریباذ فرستادند. آتنیها، همینکه از این قضیّه مطّلع شدند، نیز سفرائی نزد تیریباذ روانه کردند، تا لاسدمونیها تنها بقاضی نرفته باشند.
کزنفون اسامی سفرا را چنین ذکر کرده: کنن، هرموژن، دیین، کالّیستن و کالّی میدون[۳] (تاریخ یونان، کتاب ۴، فصل ۸). آنتالسیداس، چون بنزد تیریباذ درآمد، گفت من از طرف جمهوری لاسدمون آمدهام، تا پیشنهاد صلح کنم. چنانکه شاه همواره میخواست، ما راجع به شهرهای یونانی در آسیای صغیر نظری نداریم و اعتراف میکنیم، که شهرهای مزبور در تحت حکومت پارساند.
فقط چیزی، که ما میخواهیم، این است، که جزائر و شهرهای یونان (یعنی شهرهای یونان اروپائی) کاملا مستقلّ باشند. این پیشنهاد برای ایران خیلی مفید بود، زیرا اوّلا تمام نتائج پیشرفتهای سرداران لاسدمون، یعنی تیمبرون، درسیلّیداس و آژزیلاس را نیست و نابود میکرد و تمام شهرهای یونانی در آسیای صغیر مطیع ایران میشدند. ثانیا جزائری، که تابع این شهرها بودند، نیز در تحت حکمرانی ایران در میآمدند. ثالثا اکثر شهرهای یونان اروپائی، که سابقاً تابع یکی از دول یونانی بودند، میتوانستند منبعد مستقل شوند. در این صورت عدّهٔ دول کوچک یونانی زیادتر و قوای یونان بیشتر خرد و متشتّت میگشت و خود این اوضاع در صلاح ایران بود، که دشمن آن هیچگاه قوی نگردد و سیاست ایران به آسانی بتواند