کمی باقی مانده، با فلاخن و تیر و کمان حمله آوردند، ولی، همینکه یونانیها بطرف آنها دویدند، آنها نتوانستند مصادمه را تحمل کنند، زیرا هرچند اسلحهٔ آنها برای حمله و عقبنشینی ناگهان در کوهها مساعد بود، ولی برای جنگ تنبهتن مناسبت نداشت. پس از هزیمت کردوکها این یونانیها هم از رود گذشتند.
عبور از ارمنستان (همانجا، کتاب ۴، فصل ۴) پس از آن قشون یونانی بحال «حاضر جنگ» پنج فرسنگ در جلگههای ارمنستان پیمود.
در حوالی رود سنتریت[۱] دهاتی نیست، زیرا پارسیها و کردوکها اتّصالا باهم در جنگاند. بالاخره قشون به قصبهٔ بزرگی رسید، که در آن والی این ایالت قصری داشت و تمام خانههای آن تقریباً دارای برجهائی بود. در اینجا یونانیها آذوقهٔ زیاد یافتند و بعد، از بالای سرچشمههای دجله گذشته برود تلبآس[۲] رسیدند (این رود را بعضی از محقّقین با رود ارزانیاس پلوتارک و پلین و تاسیت تطبیق کردهاند. ارزانیاس هم باید همان ارزن قرون بعد باشد. م.).
رود مزبور کوچک و در کنار آن دهات متعدّدی واقع است. این صفحه را ارمنستان غربی مینامند و والی آن، تیریباذ، مورد محبت مخصوص اردشیر است.
وقتی که او در دربار بود، کسی جز او اردشیر را در موقع سوار شدن کمک نمیکرد.
تیریباذ با سوارهنظام خود بطرف قشون یونانی رانده بتوسّط مترجمی گفت، میخواهد با سرکردگان یونانی حرف بزند. سرداران پیشنهاد او را پذیرفتند و، وقتی که او به نقطهای درآمد، که صدا میرسید، پرسیدند چه میخواهد. او گفت، میخواهد عهدی با یونانیها ببندد، باین شرایط، که او آزاری به یونانیها نرساند و آنها هم خانهها را آتش نزنند و آذوقه هم، بقدری که لازم دارند برگیرند. سرداران این شرائط را پذیرفتند و معاهده بسته شد. یونانیها در جلگه حرکت کردند و تیریباذ با قوای خود از پس آنها میرفت. بعد قشون یونانی به قصری رسید، که اطراف آن چند ده بود. در اینجا یونانیها آذوقهٔ فراوان و شراب کهنهٔ اعلی و کشمش و سبزی زیاد یافتند. در این احوال بعض سربازها، که از جاهای خود دور