پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۱۰۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

به کمک او آورده بود، نمودار شد. تیسافرن خواست بر ضدّ پس‌قراول و پهلوهای قشون یونانی عملیاتی کند، ولی فلاخن‌داران کریتی و تیراندازان یونانی، که بطرز سکائی مسلّح بودند، دفاع کردند و چنان خوب به نشانه زدند، که یک تیر یا سنگ آنان بخطا نرفت. در این احوال تیسافرن قشون خود را عقب کشید، تا از تیررس یونانی‌ها خارج باشد و یونانی‌ها تیرهای پارسی‌ها را جمع کردند، تا در موقع جنگ بکار برند. پس از این زدوخورد یونانی‌ها به دهاتی رسیدند و آذوقهٔ زیاد از گندم و غیره برگرفتند. روز بعد می‌بایست از جلگه‌ای بگذرند. تیسافرن از دنبال یونانی‌ها حرکت می‌کرد و زدوخوردهای مختصر روی می‌داد (عقب‌نشینی، کتاب ۳، فصل ۳).

تغییرات در ترتیب قشون (همان‌جا، فصل ۵) یونانی‌ها پس از زدوخوردهای مذکور ملتفت شدند، که ترتیب گروهان مربّع، با اینکه دشمن در پی آنها است، برای حرکت مناسب نیست، زیرا در موقع عبور از راهی یا گردنه و یا پلی جناحین باید به یکدیگر نزدیک شوند و بر اثر آن سپاهیان سنگین‌اسلحه در فشار یکدیگر واقع شده به سختی می‌توانند حرکت کنند. بنابراین بواسطهٔ ازدحام یکدیگر را در زیر پا گرفته باهم مخلوط می‌شوند و دشمن می‌تواند از این وضع استفاده و حمله کند. این هم معلوم است، که از صفوف درهم و برهم سپاهیان نمی‌توان نتیجهٔ خوبی گرفت و دیگر، وقتی که جناحین به مسافت اولیّهٔ خود برمی‌گردند، جای خالی در قلب قشون پدید آمده موجب یأس و دلباختگی سرباز می‌گردد، چه او می‌بیند، که دشمن در پی او است.

برای رفع این معایب سرداران بدین وسیله متشبّث شدند: شش لخ[۱] ترتیب دادند، که هرکدام مرکّب از یک‌صد نفر بود و صاحب‌منصبی داشت موسوم به لخاژ[۲]، که با صاحب‌منصبان جزو دیگر به دسته فرمان می‌داد. وقتی که جناحین قشون در موقع حرکت می‌بایست بهم نزدیک شوند، لخاژها عقب می‌ماندند، تا بجناحین مزاحمتی وارد نیاید و بعد از پهلوهای قشون حرکت کرده بالا می‌رفتند. وقتی که بعکس


  1. Loches.
  2. Lochage.