تاریخ روم را بزبان یونانی نوشتند، تروگ پمپه خواست تاریخ یونان و سایر ملل را بزبان لاطین بنویسد...... و من کتابهای او را گل چین کرده دسته گلی ترتیب دادم...». تفاوتهائی که در نوشتههای ژوستن و سایر مورّخین راجع به وقایع زمان اسکندر دیده میشود، از تروگ پمپه است و نیز این نکته، که ژوستن افسانهها را حقایقی دانسته، نیز از مورّخ مذکور ناشی شده. کلیة ترتیب نوشتههای ژوستن و نواقص آن از کتب اصلی است، از جمله اینکه بعض وقایع مهم را به سکوت گذرانیده، و حال آنکه از چیزهائی که چندان اهمیت نداشته مشروحا سخن رانده.
اسلوب انشاء ژوستن را روی هم رفته بد نمیدانند و بلکه در بعض جاها عالی است، اگرچه معلوم نیست که این انشاء از خود او است یا از تروگ پمپه اقتباس شده.
در خاتمه باید گفت، که هرچند نوشتههای ژوستن سواد مختصری است از کتب تروگ پمپه، با وجود این سواد مزبور با نواقصی که دارد، سواد پردۀ نقاشی بزرگی است. عدّه کتابهای ژوستن به عدّۀ کتابهای تروگ پمپه ۴۴ است و جاهای زیادی از کتب او با تاریخ ایران قدیم ارتباط دارد
آفریکن[۱]
در قرن سوّم میلادی میزیست و معروف است از این حیث که سنوات تاریخ عهد قدیم را با تاریخ مسیحی مقایسه کرده.[۲]
مورّخ مذکور در زمان سپتیمسور[۳] (۱۹۳-۲۱۱ م.) در بعض از جنگهای او با اسران[۴] و آدیابن[۵] (دو ولایت ایران اشکانی) شرکت کرد و بعد در زمان گردین امپراطور روم (۲۳۸-۲۴۱ م) در فلسطین مقام محترمی داشت. تألیف او، که موسوم به (پنج کتاب کرونولوژی) میباشد،[۶] خیلی معروف است و از خلقت عالم شروع شده به سال ۲۲۱ میلادی خاتمه یافته. این کتاب بما نرسیده و فقط قسمتهائی از آن باقی است. از کتاب دیگر او که مضامینش بسیار متنوع و موسوم به خستوی[۷] بوده فقط قطعاتی تا زمان ما محفوظ مانده.