پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۱۰۱۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

در این موقع گفت، بحریّهٔ ایران رسید. واقعا هم بحریّه رسید و دارای ۱۴۰ کشتی بود. اسپارتیها مشعوف شده به تیسافرن گفتند: فرمان بده، تا حرکت کنیم.

او جواب داد: نه، موافق شأن شاه نیست، که چنین بحریّه‌ای حرکت بدهد. تأمّل کنید، تا عدّهٔ کشتی‌ها به سیصد برسد و مطمئن باشید، که بزودی چنین خواهد شد.

سپس برای اینکه بنماید، که در این کار عجله دارد، شخصا به آس‌پن‌دس[۱] رفت و در آنجا آلسیبیاد، که سردار یونانی‌های ملّی شده بود، با سیزده کشتی آتنی رسید.

او همواره به ملّیّون آتنی اطمینان می‌داد، که تیسافرن باطناً با آتنی‌ها است و، همین‌که بحریّهٔ ایران تکمیل شود، آن را باختیار ملّیّون خواهد گذارد و، اگر هم شده تختخواب خود را بفروشد، پول به آتنی‌ها خواهد رسانید. بعد او می‌گفت، تنها چیزی که لازم می‌باشد این است، که آتن مورد اعتماد تیسافرن گردد و این هم وقتی صورت خواهد گرفت، که او ببیند مرا به آتن خواسته‌اند. چنین بود احوال، که ناگاه هر دو طرف، یعنی آتنی‌های ملّی و اسپارتیها دیدند، بحریّهٔ ایران لنگرها را کشیده بطرف فینیقیّه رهسپار شد[۲]. مین‌دار[۳] امیر البحر اسپارتی از این قضیّه برافروخت و قهر کرده نزد فرناباذ رفت و او از اسپارتیها دلجوئی کرد. دیودور گوید، که تیسافرن باین عذر متعذّر شد، که، چون پادشاه اعراب و مصریها می‌خواهند اغتشاشی را در فینیقیّه باعث شوند، مراجعت بحریّهٔ پارسی به مملکت مزبوره لازم بود (کتاب ۱۳، بند ۴۴). دیودور در اینجا و جاهای دیگر اسم تیسافرن را اشتباهاً فرناباذ نوشته. پس از آن جنگی بین اسپارتیها و آتنی‌ها در نزدیکی سس‌تس و آبیدس روی داد و آتنی‌ها بهره‌مندی یافتند. شعف آنها را حدّی نبود، چه مدّتها بود، که فتحی نکرده بودند. در این احوال فرناباذ نگران شد، که مبادا آتنی‌ها قوی گردند و به اسپارتیها پول و آذوقه رسانید.

چون ذکری از فرناباذ شد، لازم است بگوئیم، که سیاست او هم تقریباً در زمینهٔ


  1. Aspendes.
  2. یعنی معلوم شد، که تیسافرن اصلاً نمی‌خواهد بحریّه را برای هیچ‌یک از طرفین بکار برد.
  3. Mindare.