طلب بود، پابند اصلی از اصول اخلاقی نبود و ثبات قدم در مسلکی نداشت، چنانکه برای کسب شهرت و جلب توجه عامه نسبت به خود از هیچ وسیله مضایقه نمیکرد. مثلا سگی داشت گرانبها، که به ۶ هزار درهم (تقریبا دو هزار و پانصد تومان یا ۲۵ هزار ریال) خریده بود و از حیث هوش و قشنگی و سایر صفات در آتن مثل و مانند نداشت. آلسیبیاد روزی دم چنین سگی را،
(۴۸)- قطعهای از روکوب دری در شوش طول ۴۸ سانت، عرض ۴۰ (لوور، نقّاشی سن الم گوتیه)
که در تمام آتن معروف بود، برید، تا این قضیّه نقل مجالس پایتخت و باعث شهرت او گردد. این کار او ضرب المثل شد، چنانکه امروز هم، اگر در اروپا بخواهند کسی را چنین معرفی کنند، که طالب شهرت است نه خواهان نام و افتخار حقیقی، گویند «دم سگ را بریده» . این شخص دولت آتن را به جنگ با سیسیل تحریک کرد، ولی سفر جنگی او بشکست فاحش آتنیها تمام شد و او را مقصر دانسته از آتن بیرون کردند. در این احوال او بطرف لاسدمونیها رفت و برای آنها کار کرد. بعد بقول توسیدید (کتاب هشتم، بند ۴۵) پس از فوت خالسیداس مذکور لاسدمونیها از او ظنین شده در صدد کشتنش برآمدند.
در این وقت او برای حفظ جان خود نزد تیسافرن رفت و شروع بتحریکات بر ضدّ