پرش به محتوا

برگه:Tarikh-byhghy.pdf/۴۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۶
تاریخ بیهقی

تا بدوجهان سود دارد و بردهد.[۱] و چون این محتشم را حال و محل نزدیک امیر مسعود رضی الله عنه بزرگتر از دیگر خدمتکاران بود در وی حسد کردند[۲] و محضرها ساختند و در اعتقاد وی سخن گفتند و وی را بغزنین آوردند در روزگار سلطان محمود و بقلعت باز داشتند چنانکه باز نموده‌ام در تاریخ یمینی، و وی رفت و آن قوم که محضر ساختند رفتند و ما را نیز میبباید رفت که روز عمر بشبانگاه آمده است، و من در اعتقاد این مرد سخن جز نیکوئی نگویم که قریب سیزده و چهارده سال او را میدیدم در مستی و هشیاری و بهیچ وقت سخنی نشنودم و چیزی نگفت که از آن دلیلی توانستی کرد بر بدی اعتقاد وی. من این دانم که نبشتم و برین گواهی دهم در قیامت، و آن کسان که آن محضر ساختند ایشان را محشری و موقفی قوی خواهد بود، پاسخ خود دهند، و الله یعصمنا و جمیع المسلمین من الحسد والهرة[۳] و الخطا والزلل بمنه و فضله. چون حال حشمت زوزنی این بود که باز نمودم، او بدامغان رسید امیر بر وی اقبالی کرد سخت بزرگ و آن خلوت برفت، همه خدمتکاران بچشمی دیگر بدو نگریستند که او را بزرگ دیده بودند و ایشان را خود هوسها بآمدن این مرد بشکست که شاعر گفته است. شعر:

  اذا جاء موسی والقی العصاء فقد بطل السحر و الساحر[۴]  

و مرد بشبهِ وزیری گشت و سخن امیر همه باوی میبود و باد طاهر و از آن دیگران همه بنشست، و مثال در هر بابی او میداد و حشمتش زیادت میشد.

و چون امیر شهاب الدوله از دامغان برداشت[۵] و بدیهی رسید بر یک فرسنگی دامغان که کاریزی بزرگ داشت، آن رکابدار پیش آمد که بفرمان سلطان محمود رضی الله عنه گسیل کرده آمده بود با آن نامه توقیعی بزرگ با حماد خدمت سپاهان و جامه خانه و خزائن[۶]


  1. سایر نسخه ها جز فا: برهد
  2. شرح قصه ایست از زمان سابق
  3. در حاشیه یب الهره بمعنی شراست طبع و سوء خلق
  4. نام شاعر بدست نیامد تعالی در خاص الخاص ( ص ۲۲ ) این شعر را از جمله امثال خاصه میشمارد
  5. در بعضی افعال که با مفعول معینی زیاد استعمال میشوند بطوری که حذف آن مفعول دیگر موجب اشتباهی نمی‌شود، زبان بوسیله حذف آن مفعول بتسهیل و تخفیف میگراید مثل تاخت، بر نشست، برداشت و امثال اینها برداشت یعنی رخت برداشت مانند آن این کلمه امروز هم بهمین طریق مستعمل است
  6. یعنی باحماد مالی که مسعود از سپاهان فرستاد (؟)