برگه:Sur-e Esrafil 15 Ṣafar 1327 8 März 1909.pdf/۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
(صفحه ۲)
﴿صور اسرافیل﴾


امروز کسی که یک نظر در نقشهٔ جغرافیائی ایران نگاه کرده و وقایع خارجیه را با آن تطبیق کند می‌بیند که از شمال تا جنوب ایران یک ایالت کوچک بلکه یک شهر ده هزار نفری نیست که در تحت تصرف و تسلط محمدعلی میرزا باشد.

آذربایجان قریب نه ماه است که با سی هزار قشون حاضرالسلاح امور خود را اداره کرده و در مقابل دزدهای اطراف و قبائل چپوچی میجنگد.

طوالش و گیلانات با قوای کامل آخرین قشون محمدعلی میرزا را شکست داده آزادی خود را بعمل اعلان کردند.

ایالت کرمانشاه در تحت تصرف ایلات کلهر است. ایالت اصفهان و بختیاری و کاشان و قم در تحت اقتدار صمصام‌السلطنه میباشد.

استراباد انجمن بلدی خود را دارا و بر وفق اصول مشروطه اداره میشود.

ایالت خراسان در حالت شورش سخت و حاکم محمدعلی میرزا بطهران فرار کرده است. بجنورد و سیستان نیز انجمن ولایتی خود را دارد. کرمان و بلوچستان در حالت شورش و حکام فراری هستند.

فارس و لارستان در تحت تصرف قشون سید عبدالحسین لاری است.

در بوشهر و بندرعباس و سایر نواحی خلیج فارس حکام مقتول و مطرود و حکومت در دست ملیهاست. امور همدان را نیز انجمن ایالتی اداره میکند. و حتی در طهران پایتخت مملکت دکاکین بسته و مردم در سفارتخانه‌ها مجتمع و در وسط روز مردم متفرقه و سوارهای بختیاری با صدای بلند پست باد محمدعلی میرزا و زنده باد مشروطه میگویند و محمدعلی میرزا اقتدار جلوگیری از آنها را ندارد.

و از طرف دیگر اولین مجتهد مقلد شیعه که در شهر مقدس نجف مسکن دارد و در میان مسلمین اقتدار بهاپای قدیم مذهب کاتولیک را دارا میباشد محمدعلی میرزا را تکفیر و خلع و حکم عمومی بتمام ولایات ایران صادر کرده که بگماشتگان او مالیات ندهند و از تمام این مقدمات وقتی که فقر محمدعلی میرزا و تهی بودن خزانه، و بی نظمی ادارات را بآن ضمیمه نمایند خوب واضح خواهد شد که اگر در این زمستان چند روز دیگری هم عمارت سلطنتی طهران بلوث وجود او ملوث باشد در اواخر ماه اول بهار که برف و سرما بار بست ورود پنجهزار نفر مسلح یا از طرف آذربایجان یا از سمت اصفهان و یا از جهت طوالش بطهران برای برچیدن اسا این تقلید سلطنت کافی است.

پس شخص محمدعلی میرزا امروز بواسطهٔ قدرت نمیتواند مدعی سلطنت باشد و دول حاضرهٔ عصر نیز از راه تسلط او را باین سمت نخواهند شناخت. و قرض دادن یا معاهده کردن یا قرارداد جدید بستن با شخص مسلط بیک قصر بنام نمایندگی دولت یک مملکت وسیع را هیچ عاقل و عادلی تصویب نمینماید.

اما قانون اساسی ما که ممضی بصحهٔ مظفرالدین شاه و خود محمدعلی میرزا است و متمم آن که بخط پادشاه دروغی حالیه موشح است سلطنت محمد علی میرزا را سلطنت غاصبه میشمارد و ابداً او را بسمت سلطنت ایران و نمایندگی دولت نمیشناسد.

اصل پنجاه و یکم قانون اساسی ایران که موشح بامضای مظفرالدین شاه و محمدعلی میرزا است میگوید.. «مقرر آنکه سلاطین اعقاب و اخلاف ما حفظ این حدود و اصول را که برای تشدید مبانی دولت و تأکید اساس سلطنت و نگهبانی دستگاه معدلت و آسایش ملت برقرار و مجری فرمودیم وظیفهٔ سلطنت خود دانسته و در عهده شناسند.»

در آخر متمم قانون اساسی خود محمدعلی میرزا مینویسد. «متمم نظامنامهٔ اصلاحی ملاحظه شد تماماً صحیح است و شخص همیون ما انشاءالله حافظ و ناصر کلیهٔ آن خواهیم بود اعقاب و اولاد ما هم مقوی این اصول و اساس مقدس خواهند بود»

اصل سی و نهم قانون اساسی این است.

«هیچ پادشاهی نمیتواند جلوس کند مگر اینکه قبل از تاجگذاری در مجلس شورای ملی حاضر شود با حضور اعضای شورای ملی و مجلس سنا و هیئت وزراء قسم یاد نماید: «من خداوند قادر متعال را گواه گرفته بکلام الله مجید و بآنچه نزد خدا محترم است قسم یاد میکنم تمام هم خود را مصروف حفظ استقلال ایران نموده حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم و قانون اساسی مشروطیت ایران را نگهبان و بر طبق آن و قوانین مقرره سلطنت نمایم».