برگه:Siaaq.pdf/۱۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۵
 

سرمه کردن تقطیر چکانیدن کلاب و در غیره تثقیب سُوراخ کردن تسمین روغن دادن و فربه کردن تفریل ریسمان کردن تمزیق پنبه زدن و کرد کردن واژه ناخوانا کاو و کوسفند و غیره را کشتن تربید کره مسکه از ماست جدا کردن تطلیه مرهمی بر جائی طلا نمودند تحویل انکه مبلغی یا نقد یا مقداری جنس بعُهده شخصی نمایند که صاحب جمع و خرج انباشد تسلیم انکه صاحب تحویل بفرمان صاحبمال مبلغی بشخصی بدهد و مصروف انرا نداند و فرق میان تسلیم و تحویل انستکه تسلیم اطلاق باشد و تحویل اطلاق نمیتواند بود مواجب جمع موجب بود و موجب از ایجابست و در لغت واجبکردن بود و در اصطلاح شخصی را که بمدت معیّن بمبلغ و در مقداری معلوم نوکر کیرند چون خدمت بتقدیم رساند وجه معیّن را از خدمت مخدوم واجب کردانیده باشد انرا موجب کویند ادرار انچه ارباب علم را همه‌ساله از دیوان دهند وظیفه انچه اخراجات شخصی که هر ساله یا هر روزه مقرر نمایند مبادیه مایحتاج شخصی که هر روز رسانند سابعه مایحتاج که هفته بهفته دهند معاشر مقری که ده روز بده روز دهند مشاهره مقرری سالیانه طعمه کوشتی که خودش باز و چَرخ و باشه و جانوران شکاری مهیّا نمایند و عُلوفه جمع و خودش فیل است و دستور را علوفه خوانند سیرت نیکوئی که در حق مُسلمانان

کنند