را مینویسد که فضلون برادر خود را در شکارگاه کشت ولی چنانکه گفتیم او به جای مرزبان لشکری را نوشته است. او میگوید لشکری پس از مرزبان فرمانروایی یافته شهر بردوا (بردعه) را که کرسی آران بود با شمکور از دست سالار بگرفت.
مقصود از سالار ابراهیم پسر سالار مرزبان یا ابو الهیجاء آخرین حکمران سالاری است۱. ولی نتوان دانست که گشادن بردوا و شمکور به دست کدام یک از مرزبان و برادرش لشکری انجام یافته، اگر به دست مرزبان انجام یافته سستی در کارها که منجمباشی به وی نسبت میدهد راست نبوده و باید گفت تنها به آرزوی فرمانروایی بوده که فضلون دامن به خون برادر خودآلوده است.
۴ - فضلون نخستین پسر محمد
این فضلون را میتوان دومین بنیادگذار شدادیان شمرد و در زمان او بود که فرمانروایی آن خاندان نهتنها بر سراسر آران گسترده شد دوین و بخش بزرگی از ارمنستان هم از ایشان گردید.
فضلون چهل و هشت سال حکم رانده جنگهای بسیار با ارمنیان و گرجیان و دیگران کرد و بر ارمنستان دست یافته سیصد هزار درم باج بر ارمنیان گذاشت۲.
منجمباشی مینویسد مردم از او بسیار خوشنود بودند و در سال ۴۱۸ پل بزرگ و زیبایی بر رود ارس بست۳.
نام «فضلون» را در بخش دوم نگاشتهایم که اصل آن «فضل» و کلمه عربی است که ایرانیان به عادت آن روزی الف و نون بر آن افزوده و گاهی الف را تبدیل به واو کردهاند. چه «فضلان» هم در همان زمانها نام معروفی بوده و کسانی بدین نام در کتابها معروفاند.
در قابوسنامه حکایت آینده را از این فضلون مینگارد:
به روزگار فضلون که پادشاه گنجه و آن حدود بود دیلمی بود محتشم و مشیر او بود پس هرکسی که گناهی بکردی از محتشمان مملکت که بند و زندان بر وی واجب شدی فضلون وی را بگرفتی و به زندان کردی این دیلمی که مشیر او بود وی را گفتی
________________________________________
(۱) . برای داستان اینان بخش نخستین کتاب دیده شود.
(۲) . تاریخ وارتان، ص ۱۰۱.
(۳) . منجمباشی، جلد دوم، ص ۵۰۷.