آنکه بخشایش زیبندهتر است به مردم سرشت من جز از خطا نیست ولی بخشایش تو از نور پیغمبری سرشته است - تو بهترین کسی هستی که به بلندی و بزرگواری پیشی میجویی و بیگفتگو است که زیبندهترین آن دو کار را خواهی کرد!
علی میگوید متوکل به سوی من برگشته گفت: «همانا او را فرهنگ هست». من پاسخ محمد را داده گفتم: «بیگمان باش که امیر المؤمنین بهترین آن دو کار را میکند و بر تو میبخشد.» متوکل نیز گفت: «برخیز و به خانهات برگرد!» و از سر خون او در گذشت. طبری به روایت دیگری مینویسد که معتز پسر متوکل که این هنگام پیش پدرش بود شفاعت محمد را کرده از کشتن آزادش ساخت.
ولی بههرحال محمد باز آزاد نبوده و در بند و زنجیر بوده. چه طبری و ابن اثیر هر دو مینویسند که زنجیری به گردنش زده بودند که صد رطل سنگینی آن بود و او پیوسته سرنگون بود تا یک ماه نگذشت که درگذشت.
محمد را سه پسر بود: بعیث و جعفر و حلبس که هنگام گریختن از بغداد در آنجا گذارده و در این مدت در بند بودند تا پس از مردن محمد آزادشان ساخته به سپاهیگریشان پذیرفتند. ولی از انجام کارشان خبری نیست۱.
خداوندان ارومی
از این خاندان نخست صدقة بن علی بن صدقه را میشناسیم که بلاذری مینویسد با مردم ارومی جنگیده (در زمان منصور خلیفه گویا) بدانجا دست یافت و او و برادرانش بنیادها در آن شهر نهادند. هم از نوشته بلاذری آوردیم که در زمان خلافت هارون رشید بن صدقه به همدستی وجناء پسر رواد سر به نافرمانی و شورش آورده بودند ولی چنانکه نوشتیم نتیجه این نافرمانی و پایان کار وجناء و صدقه دانسته نیست. صدقه را موصلی نوشتهاند شاید از کردان آنجا بود. و گویا به جهت بستگیاش به وجناء بود که «مولی الازد» نیز خوانده میشده.
صدقه را پسری به نام علی بوده که خبری از او نیست. ولی صدقه پسر این علی که زریق معروف است به کوهستان میان موصل و آذربایگان دست یافته و بسی نیرومند بوده است. در سال ۲۰۹ خلیفه مأمون والیگری ارمنستان و آذربایگان و
________________________________________
(۱) . تاریخ طبری، جلد یازدهم، صفحههای ۳۱-۳۳ و ۳۵-۳۶.
شهریاران گمنام جلد ۱