پرش به محتوا

برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۱۰۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

در دست نیست.

۹ و ۱۰ - پسران دیرانی - مقصود خاندان آرجرونی است که به وان و وسطان تا نزدیکی‌های نخچوان حکمرانی داشتند. فرمانروای این خاندان در این وقت چنانکه گفته‌ایم دیرنیق پسر غاغیق بود و برادر او هامازاسب که کنیه «ابو سهل» داشت و تازیان نام او را «حمزه» هم می‌خواندند نیز گویا در برخی فرمانروایی داشت. درباره این خاندان در بخش دوم کتاب نیز شرح‌هائی خواهیم نگاشت.

۱۱ و ۱۲ - پسران سنباد - مقصود خاندان باکراتونی است که از اواخر قرن سوم هجری بنیاد فرمانروایی گذارده بزرگترین پادشاهان ارمنستان بودند. سنباد دومین پادشاه این خاندان چون پس از داستان‌های بسیار با محمد و یوسف پسران ابی الساج به دست یوسف گرفتار و نابود شده بود از اینرو در میان مسلمانان معروف شده همگی خاندان را به نام او می‌خواندند. در این وقت (در سال ۳۴۴) بزرگ و پیشوای این خاندان آشود سیم پسر آباس بود. آباس دو سال پیش از این درگذشته و دو پسر، آشود و موشیغ را بازگذارده بود. آشود بزرگتر از موشیغ و نامزد جانشینی پدر بود و سررشته کارها را او در دست داشت. ولی هنوز آیین تاج گذاردن یا به گفته خودشان «بساک نهادن»[۱] به‌جا نیامده بود تا پس از هفت سال دیگر او در شهر آنی و موشیغ در قارس بر تخت پادشاهی نشستند و از همان هنگام خاندان باکراتونی دو شاخه شدند.

باری به تصریح ابن حوقل که سخن او را در این‌باره حجت می‌توان دانست این خاندان زیردست و باجگزار مرزبان بوده‌اند. ولی در تاریخ‌های ارمنی این مطلب را پاک پوشیده داشته هرگز نامی از سالار و از باجی که این پادشاهان و دیگر فرمانروایان ارمنی بدو می‌پرداخته‌اند نمی‌برند.

۱۳ - سنخاریب خداوند خاچین - خاچین نام دزی و روستایی در آرچاخ (قراباغ کنونی) بوده و این سنخاریب یا سنکریم و دیگر فرمانروایان آنجا در تاریخ‌های ارمنی معروف هستند.

این است فهرستی که ابن حوقل از فرمانروایان بومی آذربایگان و اران و ارمنستان


  1. بساک در فارسی تاجی است که از گل و اسپرغم و مورد سازند و در جشن یا در عروسی بسر بگذارند. در زبان ارمنی تاج شاهی را نیز بساک نامیده تاج گذاردن را «بساگیل» می‌گویند.