اروپائیان بیان کنیم بی مناسبت نیست ، بلکه اگر نکنیم سیر ما ناقص خواهد بود .
این دانشمند که مردی بزرگوار بوده در امریکا در سال ١٨٤٢ زاده ، و در کودکی به همراهی پدرش به اروپا آمده و در انگلستان و فرانسه و سویس تحصیل مقدمات کرده ، سپس در جوانی به آمریکا برگشته و آنجا علوم پزشکی فرا گرفته ، و به رتبه دکتری رسیده و معلومات دیگر نیز به دست آورده ، و کم کم به مقام استادی ومدرسی نایل شده و سراسر عمر را به اشتغال به علوم گذرانیده و از تدریس علوم طبیعی به تعلیم فلسفه پرداخته ، و در سال ۱۹۱۰ در شصت و هشت سالگی در آمریکا در گذشته است . نگارش و تصنیف متعدد دارد آنچه بیشتر محل نظر است کتابی است در روانشناسی[۱] که از مآخذ این علم بشمار می رود ، و تلخیصی نیز از آن به چاپ رسیده است ، و دیگر رساله ای به این عنوان «انواع سیر باطنی انسان[۲]» و دیگر کتابی به نام «پراگماتیسم»[۳] که معنی آن را بعد از این بیان خواهیم کرد . اينك با کمال اختصار به تعلیماتی که آن فیلسوف در این تصانیف آورده است نظری می اندازیم .
چنانکه گفتیم ، ويليام جمز پزشك واز ارباب علوم طبیعی بود ، و در تحصیل علم و كسب معلومات تازه بهمان شیوه علوم طبیعی، یعنی مشاهده و تجربه عمل می کرد و به این شیوه اعتقاد راسخ داشت ، و تا آخر عمر درهر فن وهر رشته از علم وارد شد این شیوه را از دست نداد ، و در کسب علم جز مشاهده و تجربه طریق دیگری را سودمند ندانست ، و استدلال و تعقلی را که مبتنی بر مشهودات و تجربیات نباشد بیهوده انگاشت. اما در پزشکی به عمل معالجه بیماران نپرداخت